- پیشگفتار 1
- مقدمه 2
- اعتبار سند دعاء 7
- «الله» جل جلاله 8
- عرفان و معرفت 14
- نفس 22
- نفس لوامه 28
- نفس مطمئنه 29
- نبی و نبوت 33
- رسول 33
- حجت 35
- ضلال و ضلالت 37
- دین 42
- تفسیر دعاء 44
- اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک 45
- نتیجه 51
- اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک 54
- اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی 57
- نتیجه 64
- بحث کلی پیرامون دعاء 66
خبر دهنده و خبر داده شده از خدا و حقایق غیبی و احکام و اموری است که به او وحی می شود به او نبی می گویند. و از لحاظ اینکه فرستاده و حاصل رسالت و مأمور به تبلیغ است به او رسول گفته می شود. بنا بر این ممکن است در قسمتی از خبرهائی که می دهد پیام آور نباشد و خبر دهنده و نبی باشد. مثل بسیاری از خبرهائی که رسول خدا (ص) در غیر قرآن مجید از گذشته و آینده و امور غیبی و اوضاع بهشت و جهنم و صنوف فرشتگان و امثال آن داده اند که این خبرها به عنوان پیام از سوی خدا برای مردم بیان نشده، بلکه خبرهائی است که پیام آور از سوی خدا و شخصی که با عالم غیب ارتباط و اتصال دارد از آن خبر می دهد.
اما رسالت همه جا با نبوت توأم است و به همان حیثیتی که رسالت اطلاق می شود نبوت هم اطلاق می گردد و وجه صحت حمل رسول، وجه صحت حمل نبی بر صاحب رسالت می باشد. بنا بر این مفهوم نبی و نبوت اعم از رسول و رسالت است اما لزومی ندارد که مثل اعم و اخص مطلق، اعم دو مصداق داشته باشد. بلکه می توان گفت نبی و رسول مصداقاً واحدند و نبی بر غیر رسول اطلاق نمی شود هر چند اطلاق آن بر رسول به لحاظ جهتی است که اعم از رسالت است.
و اگر این جهت را که نبی و رسول مصداقاً واحدند قبول نکنیم و گفته شود چون بر بعضی از انبیای بنی اسرائیل با اینکه رسالت
و پیامی برای قوم نداشتند نبی اطلاق شده است، بنا بر این هر رسولی نبی است و هر نبی ای رسول نیست.
پاسخش این است که: به هر صورت، اطلاق نبی بر رسول به لحاظ همان حیثیتی است که بر نبی غیر مرسل اطلاق می شود. علاوه بر این، نکته دیگری که محتمل است از آیه شریفه: (فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین). [2] استفاده شود این است که خدا انبیاء را مبعوث فرمود، یعنی پس از آنکه دارای مقام و منصب نبوت (هر چند به معنای خبر داده شده و اسم مفعولی باشد) شدند آنها را برانگیخت و به رسالت فرستاد بنا بر این امکان دارد که به این نحو واقع شده باشد که پیغمبران قبل از رسالت به مقام نبوت نایل شده باشند مگر در مواردی که تصریح به نحو دیگر شده باشد و در آنچه گفته شد فرقی نیست بین اینکه نبی مشتق از «نبأ» باشد یا اینکه مشتق از «نبوت» به معنای بلندی رتبه و عُلوشأن باشد و بنا بر تمام وجوهی که گفته شد و وجوه و احتمالات دیگر «خاتم النبیین» به معنای خاتم تمام انبیاء و رسل می باشد به خلاف «خاتم المرسلین» که صراحت «خاتم النبیین» را ندارد.
و ممکن است گفته شود بر حسب بعضی از وجوهی که در فرق این دو کلمه گفته شده است فقط دلالت بر ختم رسالت و پایان سفارت بین خدا و خلق دارد و لذا «خاتم النبیین» به صراحت دلالت بر پایان نبوت و رسالت دارد هر چند گفته شود که نبی بر کسی که به توسط خواب خبر از خدا می دهد نیز
اطلاق می شود چون پر واضح است که مقصود این نیست که نبی فقط بر کسی که از خواب خبر می دهد اطلاق می شود بلکه مقصود این است که چنانکه اطلاق نبی بر کسی که به واسطه مشاهده فرشته، یا تلقی مستقیم وحی، یا همه وسائط ممکن، از خدا خبر می دهد، صحیح است و در قرآن و حدیث و شعر و کل لسان عرب بسیار است بر کسی که فقط از خواب خبر می دهد نیز مجوّز استعمال دارد و اگر در موردی استعمال شد که قرینه ای بر اراده خصوص این معنی بود مخالف لغت و اصطلاح نمی باشد.
پاورقی
[1] سوره انعام، آیه61.
[2] خدا رسولان را فرستاد تا نیکوکاران را بشارت دهند و بدان را بترسانند. (سوره بقره، آیه213).