صحیفه رضویه صفحه 329

صفحه 329

وَیَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنّی. أَللَّهُمَّ لایَغْلِبُ جَهْلُهُ أَناتَکَ أَنْ یَسْتَفِزَّنی و شیطان را از من دور می کند. خداوندا؛ نادانی او بر بردباری تو چیره نمی گردد که مرا بترساندوَیَسْتَخِفَّنی. أَللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ. أَللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ. أَللَّهُمّ و کوچک شمارد. خداوندا؛ به تو پناه آورده ام. خداوندا؛ به تو پناهنده گشته ام. خداوندا؛إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی أَشْرَفِ الْخَلْقِ کآفَّهً مُحَمَّدٍ وَالِهِ در پناه تو آمده ام، و درود خداوند بر بزرگوارترین انسان ها از میان همه آفریدگان یعنی )حضرت( محمّد و آل الطَّاهِرینَ، صَلَوات اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ.(1)

پاک او باد، صلوات و درود خدا بر همه آنان باد.

سیّد بن طاووس رحمه الله فرموده است: برای این حرز قصّه ای نیکو و حکایتی عجیب است که آن را اباصلت هروی روایت کرده است.

اباصلت گوید: روزی مولای من علیّ بن موسی الرضاعلیه السلام در منزل خود نشسته بودند که فرستاده مأمون وارد شد و گفت: مأمون شما را خواسته است.

حضرت امام رضاعلیه السلام برخاست و به من فرمود:

او در چنین وقتی معمولاً نمی طلبد، حتماً نقشه ای و مکر و حیله ای در سرپرورانده است، ولی به خدا قسم نمی تواند بر ضرر من کاری انجام دهد؛ به خاطردعایی که از جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به من رسیده است.

اباصلت گوید: با حضرت امام رضاعلیه السلام از منزل بیرون آمدیم تا بر آن ملعون واردشدیم. حضرت امام رضاعلیه السلام چون چشم مبارکش به مأمون افتاد، آن حرز را از ابتدا تابه آخر خواند و چون در پیش روی مأمون ایستاد، او نگاهی به حضرت کرد و گفت:ای اباالحسن؛ ما دستور دادیم که صد هزار درهم به شما دهند، خواسته های خویشاوندان و بستگان خود را بنویس و یادداشت کن.

هنگامی که حضرت امام رضاعلیه السلام از او روی گردانید، مأمون به آن حضرت از پشت


1- 3. مهج الدعوات: 49، عیون اخبار الرضاعلیه السلام: 136/2، البلد الأمین: 640، بحار الأنوار: 192/94 و 343، المجموع الرائق: 361/1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه