شرح زیارت عاشورا صفحه 233

صفحه 233

امام صادق (ع ) فرمود که این آیه درباره بنی امیه و بنی مغیره نازل شد بنی مغیره را خداوند در جنگ بدر نابود ساخت و نسل آنها قطع شد ولی بنی امیه را خداوند تا روز قیامت مهلت داده سپس فرمود بخدا قسم نعمتهایی که خداوند بمردم عطا فرموده ما هستیم کسانیکه باید رستگار شوند بواسطه ما رستگار خواهند شد .

کسانی از بنی امیه که خوب بودند

در بعضی از زیارت ماءثوره مانند زیارت عاشورا وارد شده که اللهم بنی امیه قاطبة خدایا همه بنی امیه را لعنت کن در صورتیکه همه بنی امیه بد نبودند و اشخاص خوبی هم در میان آنها بوده اند از حمله جناب سعدالخیر ابن عبدالملک بن عبدالعزیز بن عبدالملک بن مروان بن الحکم ابن ابی العاص بن امیة بن عبدالشمس . در بحارالانوار ، ج 11 ، از اختصاص شیخ مفید نقل میکند که سعدالخیر برادر زاده عمر بن عبدالعزیز بود یکبار که نزد امام باقر (ع ) آمد گریه میکرد حضرت فرمود چرا گریه میکنی عرض کرد چگونه گریه نکنم و حال آنکه از شجره ملعونه هستم که خداوند در قرآن یاد فرموده حضرت فرمود : تو از آنها نیستی اموی منا اهل البیت آیا نشنیدی قول خداوند را که میفرماید : و من تبعنی فانه منی و این لقب خیر را که سعدالخیر باشد امام باقر (ع ) باو داد .

و از جمله محمد بن ابی حذیفه بن عتبه بن ربیعة بن عبدالشمس است که این عتبه جد محمد کسی بود که در جنگ بدر کبری علم دار مشرکین به شمشیر امیرالمؤ منین (ع ) خودش و برادرش شیبه و پسرش ولید به درک واصل شدند و هند جگرخوار که زوجه ابوسفیان بود عموی محمد میشد مع ذلک این محمد از شیعیان امیرالمؤ منین (ع ) و عامل آنحضرت در مصر بود معاویه با وجود آنکه پسرعموی او میشد خیلی او را صدمه زد که دست از علی بردارد ولی ممکن نشد تا بالاخره او را کشت و جماعتی از زنهای آنها هم خوب بودند مانند امامه دختر ابوالعاص که بعد از حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا به وصیت آن خانم در حباله حضرت علی (ع ) درآمد و دیگران هم بودند که ذکر آنها باعث تطویل کلام میشود ، امام علیه السلام بنی امیه بد را به لفظ قاطبة لعنت کرده است ، نه بنی امیه خوب را ، چنانچه امام باقر (ع ) بعد فرمود تو از بنی امیه نیستی و از ما اهلبیت میباشی . پس لعن بر بنی امیه وقتی است که دشمن اهلبیت باشند اگر از دوستان اهلبیت شدند جز و اهل بیت خواهند بود نه از بنی امیه .

و اما عمر بن عبدالعزیز که از بنی امیه و از خلفا آنها و دارای زهد و شب زنده داری بود و فدک را به امام باقر (ع ) رد کرد و دستور داد که لعن بر علی (ع ) ترک شود و پولهایی به اهلبیت داد لذا میرزا عبداله افندی صاحب ریاض العلماء در لعن بر او تاءمل دارد . لکن حق مطلب اینست با همه این خوبیها معذلک غاصب امر خلافت بوده و این بدترین کارهاست و در هیچ تاریخ و روایتی وارد نشده که خدمت امام رسیده باشد و از ایشان اجازه در امر خلافت گرفته باشد ولی معاویه پسر یزید بن معاویه بعد از آنکه چهل روز خلافت کرد فهمید که خلافت حق او نیست و حق آل محمد میباشد لذا بالای منبر رفت و اعمال پدران خود را تذکر داد و بر پدر و جد خود لعن فرستاد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود آنگاه خود را از خلافت خلع نمود .

مروان حکم گفت از پائین منبر به او حال که تو از خلافت کناره گیری کردی پس امر خلافت را به شورا افکن در جواب گفت من حلاوت خلافت را نچشیدم پس چگونه راضی شوم که تلخی آنرا بچشم . از منبر بزیر آمده و رفت در خانه نشست و مشغول گریه شد مادرش نزد او آمده گفت ای فرزند کاش تو خون حیض میشدی و بوجود نمیآمدی تا چنین روزیرا از تو نمیدیدم گفت ای مادر بخدا که دوست داشتم چنین بودم و قلاده امر خلافت بگردن من نمیافتاد آیا من و زرو و بال امر خلافت را به گردن بگیرم و بنی امیه شیرینی آنرا ببرد .

بنابراین قاطبة را نمیتوان بر همه بنی امیه حمل کرد .

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

موجی بجنبش آمد و برخاست کوه کوه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه