- پیشگفتار 1
- پیشینه تاریخی مراسم حج 4
- حکمت تشریع مناسک حج 7
- چرا در تمام عمر یکبار؟ 11
- رحمت حق نسبت به مؤمنان محروم از حج 13
- احرام 18
- وجوه اشتراک حج با عبادتهای دیگر 21
- تلبیه 32
- حکایتی عجیب اندر مسأله تلبیه 37
- لباس احرام 39
- میقات 42
- مطاف 44
- طواف 47
- طواف ملائکه و انبیا 58
- حجر الاسود 59
- نماز طواف 61
- سعی صفا و مروه 66
- تقصیر 75
- وقوف در عرفات 81
- مشعر الحرام 95
- بُعد سیاسی و اجتماعی حج 107
- برائت از مشرکین 114
- حج بیداران 125
است، از همه مهمتر قولی است که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده:
«إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام خَرَجَ بِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام یَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ یَا إِبْرَاهِیمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِکَکَ فَسُمِّیَتْ عَرَفَاتٍ لِقَوْلِ جَبْرَئِیلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ»
«أمین وحی روز عرفه با ابراهیم بزرگوار همراه شد، چون خورشید از ظهر گذشت، به ابراهیم گفت: به گناه اعتراف کن و به مناسک حج عارف شو؛ به خاطر سخن جبرئیل؛ اعترف فاعرف، آن سرزمین مقدس به عرفات نامگذاری شد.»
2- وقوف در عرفات؛ آن سرزمینی که آبادی و بنا ندارد، و از صورتهای ظاهر زندگی چیزی در آن دیده نمیشود، آنهم در لباس احرام و به دور از تمام مظاهر مادّی، در زیر خیمهای معمولی و جدای از وطن و زن و فرزند و فامیل و در حال دعا و مناجات و سجده و خالی از تمام تعلّقات و وابستگیها، علّت و موجبی برای غبار روبی از آیینه جان و فضای قلب است، و آماده شدن باطن