مقدمه
تبیین الگوهای رفتاری مناسب برای فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و... اساسیترین نیاز زنان در جامعه ما به شمار میرود، در این میان گروهی راه افراط پیموده، زنان را از هرگونه فعالیتی محروم میسازند و عدهای دیگر حضور بیمحابا در اجتماع را تنها نسخه شفابخش میدانند.
مسلما دراظهارواعمالنظر پیرامون مسایل مربوط به جامعه زنان باید خاستگاه اسلامی آن را درنظر گرفت، زیرا سخنراندن بدون شناخت عمیق از سیره معصومان، جامعه زنان را از بستر اصلی خارج و در گرداب سطحینگریها گرفتار میسازد.
نگاه تاریخی و تحلیل واقعیتهای موجود در زندگی شخصیتهای مؤثر و مطرح جامعه زنان، در طول تاریخ اسلام، میتواند ما را به خاستگاه اصلی نظرات دینی پیرامون زنان و تشخیص محدوده و نحوه فعالیتهای اجتماعی آنان نزدیک سازد.
زندگی حضرت خدیجه را میتوان نمونهای کامل از تحول مثبت و سیر به سمت کمال دانست؛ زیرا خدیجه(س) بیش از چهلسال از زندگیاش را در دوران جاهلیتسپریکرد، آنگاه با غلبه بر تمام تضادهای موجود اجتماعی دل به اسلام سپرد. و به اولین اجتماع کوچک اسلامی گامنهاد . زندگانی او چون پلی است که ابتدای آن در دوران جاهلیت و انتهایش در دوران اسلامی است. از اینرو بررسی نقاط حساس زندگانی وی میتواند ما را در دستیابی به الگوی مثبتیاریدهد و برای همه گروههای جامعه، بهویژه زنان، که دوران جاهلیتها، تعصبها و هجوم فرهنگهای بیگانه را تجربه کردهاند سودمند باشد.
اوضاع اجتماعی زنان درعصر جاهلی
کعبه، نماد توحید، با قامتی کشیده و استوار پابرجای بود اما مردم پیرامونش بر اثر زندگی خشن بیابانی، عدم ارتباط با تمدنهای دیگر و حکمفرمایی جهل و امیال نفسانی به سوی انحطاط گام برمیداشتند، انحراف از آیین توحیدی خلیلالله در تمام شئون حیاتی و اجتماعی آنان دیدهمیشد و از افراد بیرحم و جاهل انباشتهبود. نظام اجتماعی عربستان نظامی بیابانی بود، و زورمندترین جریان اجتماعی و قبیلهای در راس هرم قدرت جایداشت. زنان که از لحاظ اجتماعی ضعیفترین گروه جامعه بودند به طور کامل مقهور اراده و تمایلات مردان به شمار میآمدند و در جنبههای اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و آداب و سنن اجتماعی تحتسلطه بودند.
گاه مردانی که نیاز مالی داشتند و یا در اندیشه توسعه ثروت بودند گروهی از زنان را خریداری کرده، پس ازآموزش آوازخوانی و نوازندگی خانههایی در اختیارشان میگذاشتند و پرچمی که نشانه آزادی ورود همگان بود بر بام خانههایشان نصب میکردند. وظیفه این زنان کسب درآمد برای طبقه مسلط جامعه بود.اینکردار زشت چنان وقاحتخود را ازدست دادهبود که ثروتمندان بیهیچ دغدغهای به استثمار عفت وعزت زنان میپرداختند و ازاین راه ثروتهای کلان گرد میآوردند.زمانی نیز تنها به خاطرازدیاد نسل به موجودیت زن احترام میگذاشتند و برای رسیدن به این هدف ازهرراه ممکن سود میجستند؛ برخی به طور اشتراکی زنی را به همسری میگرفتند وعدهای به طور قبیلهای زنی را به عقد درمیآوردند.
وقتی تار جهل به پود فقر گرهمیخورد، مردم را به سنتهای هولناک میکشاند، دخترکشی تنها یکی از دههافجایعخوفناکی است که در جزیرةالعرب رواجداشت. براساس منابع موجود، «صعصعةبن ناجیه مجاشعی جد فرزدق به تنهایی دویستوهشتاد دختر را از پدرانشان خرید و با پرداختسه شتر برای هر کدام آنها را از مرگ حتمی نجاتداد. این خبر میتواند گستره وسیع نفوذ این سنت زشت را نشاندهد. فرزدق خاطره احسان جد خویش را چنین زنده کردهاست:"وجدی الذی منع الوائدین واحیا الوئید فلم توئد."جدم همان شخصی است که دخترانشان را از زندهبهگورکردن، بازداشت و زندهبه گورشدگان را نجاتداد و نگذاشت دفنشوند.