- مقدمه 1
- اشاره 3
- 1. معلمی شغل نیست؛ عبادت است 4
- 2. معلمی یک انتخاب صحیح است 5
- 3. معلمی در نگاه معصومین: جایگاه رفیع دارد 6
- 4. تربیت کار خداست 7
- 5. معلم کار پنج گروه از مهندسان را می کند 8
- 6. معلم با گران ترین گوهر هستی سروکار دارد 9
- 7. کار روی فکر افراد، ماندگار است 10
- 8. کلاس داری را ساده ننگریم 12
- 10. کار خود را مقدس بدانیم 14
- 11. تعلیم و تربیت باعث حیات معنوی مخاطب می شود 16
- 12. ارزش علم بیش از هر چیزی است 17
- اشاره 19
- 1. سوز و حرص داشته باشد 20
- 2. سعۀ صدر داشته باشد 21
- 3. بی تکلف باشد 22
- 4. مخلص باشد 24
- 5. خود را فار غ التحصیل نداند 26
- 6. توفیقاتش را از خدا بداند 28
- 7. باشهامت باشد 30
- 9. مردمی باشد 33
- 11. منصف باشد 36
- 12. صمیمی و بامحبت باشد 38
- 13. اهل هدایت و عمل باشد 40
- 14. آراسته باشد 41
- 15. اخلاق خوب داشته باشد 42
- 16. متواضع باشد 44
- 17. سابقه نیک داشته باشد 45
- 19. آماده پاسخگویی باشد 46
- 20. بصیرت و شناخت عمیق داشته باشد 47
- 21. دلسوز شاگردان باشد 48
- 22. واقع گرا باشد 49
- 23. صبور باشد 50
- 24. دردآشنا باشد 51
- 25. تکلیف گرا باشد 52
- 28. عزم قوی داشته باشد 55
- 29. به هدف ایمان داشته باشد 56
- 30. عادل باشد 57
- 31. حامی محرومان باشد 58
- 33. بانشاط باشد 60
- اشاره 63
- 1. آغاز کار با نام خدای متعال 64
- 2. عملی بودن درس ها 65
- 3. شهامت در گفتن «نمی دانم» 67
- 4. سنت پذیر و نوپذیر بودن 68
- 5. توجه به راه های دعوت 69
- 6. توجه به رشد جامع 70
- 7. پاسخ به شبهات 71
- 8. ایجاد انگیزه 72
- 9. هجرت 73
- 10. آموختن از هر شخص یا هر چیزی 75
- 14. ارتباط های خصوصی و چهره به چهره 80
- 15. هدایت در گرایش و انتخاب رشته 81
- 16. احترام به همکاران و پیشکسوتان 82
- 17. نظرخواهی و مشورت 84
- 18. دادن فرصت تحقیق به مخالف 86
- 19. توجه به آثار جنبی رفتار 86
- 20. سفارش دلسوزانه و استقبال از پیشنهادها 88
- 21. انتقادپذیری 89
- 23. قاطعیت در راه حق و نترسیدن از سرزنش ها 91
- 24. داشتن حکمت 92
- 25. اهل ذکر باشد! 94
- 26. توطئه شناسی 95
- 27. دشمن شناسی 96
- 29. سنجش مقدار تأثیر آموزش ها (خودآزمایی) 99
- 30. استفاده از همه فرصت ها و ظرفیت ها 100
- 31. رعایت استاندارد و تعلیم منطقی 101
- 32. قالب سازی، نه قالب پذیر 101
- 33. آشنایی با مشکلات دیگران 102
- 34. آشنایی با فرهنگ و گویش مخاطبان 103
- اشاره 105
- 2. پرهیز از سوء ظن 106
- 1. پرهیز از جناح بازی و گرایش قبیلهای 106
- 3. پرهیز از تحریک احساسات دیگران 108
- 4. پرهیز از ایجاد حساسیت 109
- 5. پرهیز از مسائل فرعی 109
- 7. پرهیز از تبعیض 112
- 8. پرهیز از بیان مسائل بدیهی و روشن 113
- 9. پرهیز از زور، تحمیل عقیده و استبداد 114
- 10. پرهیز ازکتمان علم 115
- 11. پرهیز از علوم غیرضروری و غیرکاربردی 115
- 12. پرهیز از طرح و برنامههای پیچیده دشمن 117
- 13. پرهیز از زرق و برق ها و تطمیع مستکبران 118
- 14. پرهیز از وابستگی فکری و فرهنگی 119
- 19. پرهیز از علم فروشی نابجا 128
- 18. پرهیز از عُجب و غرور 128
- 20. پرهیز از مواضع تهمت 129
- 23. پرهیز از سخنان شعاری و بی پایه 134
- 24. پرهیز از تکذیب و انکار بدون علم 135
- 25. پرهیز از غلو 136
- 26. پرهیزهای دیگر 138
- اشاره 140
- 1. بهره گیری از تمثیل 141
- 4. دسته بندی مطالب 146
- 5. طرفینی کردن کلاس 147
- 7. ارائه الگو ها 149
- 8. فیش برداری و ارائه نکات ناب 152
- 9. داشتن طرح درس و ارائه از روی یادداشت 154
- 10. تناسب محتوا با قالب ها و حرکات 155
- 12. رعایت تناسب مکان ها و زمان ها 156
- 11. تناسب جمله ها و ریتم واژه ها 156
- 13. مستندسازی محتوای دروس 158
- 14. معرفی منابع 159
- 15. تغافل 160
- 16. استفاده از احساسات و عواطف 161
- 17. تشویق و توبیخ 162
- 18. دقت در عناوین و تیترها 164
- 19. آسان گویی 165
- 20. توجه به شادی 166
- 21. ارائۀ متوازن مباحث 167
- 22. بهره گیری از داستان 169
- 24. آموزش غیرمستقیم 171
- 23. خواندن از روی نوشته 171
- 25. آموزش تدریجی(اصل تدریج) 173
- 26. آموزش مستمر (اصل استمرار) 174
- 27. بهره گیری از هنر نمایش 175
- 28. بیان شیوا و رسا 177
- 29. رعایت اختصار 179
- 30. تُن صدای مناسب 180
- 31. هیجان بجا 181
- 33. بیان نعمت ها و بیان فرض مخالف 183
- 34. بهره گیری از بیان جامع و مطلوب 186
- 35. توجه به عواطف 187
- اشاره 189
- 1. ارائه علوم مفید 191
- 2. بهره گیری از قرآن کریم 192
- 3. بهره گیری از روایات 194
- 4. تکیه بر علوم قطعی، نه حدس و گمان 195
- 7. بالا بردن قدرت تشخیص و بیان معیارها 198
- 8. بیان سخن پاک و طیّب 200
- 9. سنجیده گویی 202
- 10. محوریت بخشی به نماز 203
- 11. تعلیم قانون گرایی و رعایت مقرارت 205
- 13. تناسب محتوا با نیازها 207
- 12. توجه به شبهات 207
- 14. بهره گیری از تاریخ 208
- اشاره 210
- 1. شناخت مخاطب 211
- 2. توجه به سطح فکر و اندیشه مخاطب 212
- 3. توجه به آمادگی روحی مخاطب 213
- 5. تکریم مخاطب 214
- 6. نظرخواهی از مخاطب 215
- 8. به دنبال مخاطب رفتن 216
- 7. تفکیک مخاطبین 216
- 9. گوش دادن به حرف های مخاطب 217
- 11. توجه دادن به مقام انسانیت 219
- 12. صبوری در برخوردهای غلط 221
- اشاره 224
- 1. اصولی در مورد تشویق و توبیخ 225
- 2. نکاتی در خصوص سؤال کننده و سؤال شونده 229
- 3. بسیج عمومی برای دعوت به مشترکات 231
- 4. بیان خاطرات ناب و تجلیل از پیشکسوتان 232
- 7. اصالت دادن به تعلیم و تربیت 236
- 8. نگاه معلمی به همه چیز و در همه جا 238
- 9. کارهای ویژه در زمان و مکان ویژه 238
- 10. توجه به مسائل جانبی تحصیل 240
- 11. فراهم کردن آرامش برای تحصیل 241
- 13. استفاده از تعطیلات 242
- 14. امید همیشگی به تحول و اصلاح 243
- 15. ارائه مطالعات و پژوهش ها 244
- 16. بیان تجارب خود و دیگران 246
- 17. آزادمنشی و آزاداندیشی 247
- 19. توجه به آفات علم و پرهیز از آن 249
- 18. سنجش خود با ترازوی قرآن کریم 249
- 20. برخی دیگر از آفات علم 261
- 21. برخی از تذکرات و نکات کوتاه 262
به برائت از مشرکین هم دعوت می کند؛ اگر به تقوی دعوت می کند، به رسیدگی به فقرا هم دعوت می کند و... . استاد و معلم نیز باید به رشد جامع فکر کنند؛ اگر بچه ها را به آزمایشگاه می برند و آموزش می دهند، از بچه ها تقاضا کنند مبالغی را با اجازه والدین خود جمع آوری کنند و با طرحی آبرومند به دانش آموزان نیازمند بدهند.
استاد باید باور کند و به شاگردان خود بیاموزد که هم باید از پیشرفت های علمی و تجارب دیگر کشورها استفاده کرد و هم به صورت جدی مراقب بیگانگان بود و فریب آنان را نخورد؛ چراکه به تعبیر قرآن کریم تا پیرو دین و آئین دشمنان نشویم، از ما راضی نخواهند شد: (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ).(1) دشمن به کم راضی نیست و فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف ما راضی خواهد شد.(2)
7. پاسخ به شبهات
یکی از وظایف استاد و معلم آن است که برای شبهات جدید، پاسخ منطقی داشته باشد. اساتید علوم دینی و معارف باید در کنار مباحث اصلی خود، نیم نگاهی به شبهات روز داشته باشند و نگذارند که شبهه ها چون موریانه ای، به پایه های فکری دانش پژوهان و مخاطبان آسیب بزند.
البته باید به این نکته توجه داشت که تنها شبهات جدی و اساسی که عمومی و فراگیر شده اند نیاز به پاسخ دارند(3)و نباید با طرح برخی شبهات بی اساس، به ترویج آنها کمک کرد و ذهن
1- . بقره: 120.
2- . این آیه در عین این که خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم است، خطاب به همه مسلمانانِ طول تاریخ نیز هست و این پیغام را می دهد که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه بی چون و چرا تسلیم آنان شوید و از اصول و ارزش های الهی کناره بگیرید؛ ولی شما باید با قاطعیت دست رد به سینه آنها بزنید و بدانید که تنها راه سعادت، راه وحی است، نه پیروی از تمایلات این و آن. بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و بعضی از مسلمانان نیز تمایل داشتند که قبله همان بیت المقدس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند؛ غافل از آنکه رضایت اهل کتاب با حفظ قبله حاصل نمی شد و انتظار آنان، پیروی مسلمانان از تمام آیین آنها بود.
3- . مثلا گاهی می پرسند چرا باید تقلید کرد؟ پاسخ آن است که تقلید یعنی رجوع به کارشناس. رجوع به متخصص در تمام جهان امری عقلی است و حتی مراجع تقلید هم وقتی که بیمار می شوند به پزشک مراجعه، و به دستور او عمل می کنند و این هم نوعی تقلید است. گاهی می پرسند ما که عقل داریم چرا تقلید کنیم؟ پاسخ آن است که عقل انسان کامل نیست و دلیل آن، پشیمانی است. هر انسانی ده ها و صدها بار پشیمان می شود و این علامت کامل نبودن عقل ماست. اگر عقل ما کامل بود دست به کاری نمی زد که بعداً پشیمان شود. پس چون عقل ناقص است، نیاز به امداد و وحی الهی دارد. عقل انسان مثل ترازوی طلافروشان است؛ ترازو هست، اما تنها برای سنجش وزن طلا و نقره، نه چیز دیگر! گاهی می پرسند مگر مراجع و ولی فقیه معصوم هستند که باید از آنان اطاعت صد در صد کنیم؟ پاسخ آن است که فرق است بین عصمت و حجت. بزرگان ما معصوم نیستند؛ ولی به خاطر عمری تحصیل و تقوا کارشناس هستند و سخنانشان حجت است. نظیر پزشکانی که معصوم نیستند و ممکن است یک داروی اشتباهی بدهند؛ ولی به خاطر تخصصی که دارند، اگر دارویی را تجویز کنند حجت است.