رساله حلال و حرام صفحه 80

صفحه 80

أقول : و فی هذا یقول الشاعر:

من یشتری قبّه ثابته فی ظلّ طوبی رفیعاتٍ مبانیها

دلّالها المصطفی و الله بایعها ممّن أراد و جبرئیل منادیها

ضمانت بهشت با ردّ مال حرام

مرحوم کلینی در کتاب کافی از علی بن ابی حمزه نقل کرده که گوید : من دوست جوانی داشتم که کارمند بنی امیه بود و به من گفت: «از امام صادق(علیه السلام) برای من اجازه ملاقات بگیر» پس من از آن حضرت برای او اجازه گرفتم و چون خدمت امام(علیه السلام) رسید و سلام کرد و نشست و گفت : فدای شما شوم من مدّت هاست که در دیوان بنی امیه هستم و مال فراوانی از این راه به دست آورده ام و چشم خود را از حلال و حرام آن ها بسته ام؟

امام صادق(علیه السلام) فرمود : اگر بنی امیه کسانی را نمی یافتند که کاتب دفاتر آنان باشند، و اموالی را به عنوان خراج و مالیات برای آنان جمع آوری کنند ، و با دشمنان آنان به جنگ برخیزند ، و در جماعت آنان شرکت نمایند ، حق ما را نمی گرفتند ، چرا که اگر آنان را رها می کردند و حمایتی از آنان نمی نمودند، مالی برای آنان جمع نمی شد ، تا قدرت پیدا کنند و حاکم بر مردم شوند!!

علی بن ابی حمزه گوید: آن جوان گفت : فدای شما شوم ، آیا راه توبه و نجاتی برای من هست؟ امام(علیه السلام) فرمود : اگر من راه نجات تو را بگویم به آن عمل خواهی کرد ؟ آن جوان گفت : آری عمل خواهم نمود . امام(علیه السلام) فرمود: «باید از جمیع اموالی که از این راه به دست آورده ای خارج شوی و هر کس از صاحبان این اموال را می شناسی مال او را به او بدهی و کسانی را که نمی شناسی از طرف آنان مالشان را صدقه بدهی ، واگر چنین کنی من برای تو بهشت را نزد خداوند ضمانت می نمایم» پس آن جوان مدّتی سر خود را به زیر انداخت و سپس گفت :

«فدای شماشوم چنین خواهم کرد» علی ا بن ابی حمزه گوید : آن جوان از خدمت امام(علیه السلام) مرخّص شد و با ما به کوفه آمد و هر چه داشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه