- انگیزه تالیف 1
- خطبه الکتاب 3
- آداب تجارت 4
- کوچک شمردن حرام و گنا ه 8
- تقوای حلال و حرام 11
- با حلال و حرام آزموده می شوید 13
- تجارت حلال و تجارت حرام 16
- برکات مال حلال 22
- پرهیز از شبهات ما لی و غیر مالی 23
- قانع بودن به حلال 25
- آسیب های حرام 27
- پاداش پرهیز از حرام 31
- نیّت گناه و حرام 34
- حبط اعمال با خوردن مال حرام 37
- مال امانت خداوند ا ست 41
- حرمت اسراف و تبذیر و تقتیر 42
- برکات قناعت و صبر بر حلال 44
- جمع مال و حسرت و عذاب 45
- دوری رسول خدا صلی الله علیه وآله از حرام 46
- حلال زاده و حرام زاده 49
- احکام ولد الزنا 50
- نطفه حرام ودشمنی با امیر المؤمنین وفرزندان او علیهم السلام 52
- تحلیل خمس برای پاک شدن نطفه شیعیان 56
- آثار نطفه پاک و حلال 58
- مستضعف در ولایت ا هل البیت (علیهم السلام) 60
- حلال وحرام دین خدا تغییر نمی کند 61
- در آخر الزمان حرام ها حلال و حلال ها حرام می شود 63
- اضطرار به خوردن حرام 67
- معنای «فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب» 70
- بی اعتباری دنیا 72
- حلال بیّن و حرام بیّن و شبهات 73
- حلال مخلوط به حرام 74
- با مال حلال خود بهشت را خریداری کرد 76
- با نجات دادن یک بد هکار، در قبر نجات یا فت 78
- با مال حلال در بهشت خانه ای خریداری نمود 79
- ضمانت بهشت با ردّ مال حرام 80
- انفاق از مال حرام 83
- معنا ی «إنّما یُحلّل الکلام و یُحرّم الکلام» 86
- مفلّس وورشکسته کیست؟ 89
- محاسبه حق الناس در قیامت 91
- فرار بدهکاران در قیامت 95
- اشرافی گری و اسراف در مصرف مال 98
- کوچک شمردن حرام وگناه 102
- حرام و گناه قلب را سیاه می کند 103
- معا لجه گناه و حرام 106
- آثار گناه و حرام 107
- حلال خدا را بر خود حرام نمود 114
- ما ه های حرام 118
- حرام بودن صدقات بر بنی هاشم 121
- زن هایی که ازدواج با آنان حرام است 125
- محرمات احرام 128
- حرام های موقّت و منسوخ 132
- حج با مال حلال وحج بامال حرام 132
- هجرت های حرام 135
- ارتباط های حرام 138
- به ظالم اعتماد نکنید 145
- حفظ حرمت ها و شعائر اسلامی 149
- حرمت قرآن 152
- احترام و تعظیم امیرالمؤمنین(علیه السلام) 160
- حرمت فا طمه زهرا (علیهاالسلام) 165
- احترام به ائمه طاهرین (علیهم السلام) 169
- احترام به شهداء 172
- احترام به شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین (علیه السلام) 177
- احترام به پدر و مادر 180
- مؤمن عادل کیست؟ 182
- احترام به مسجد 189
- بهترین ها 193
- بدترین ها 196
أقول : و فی هذا یقول الشاعر:
من یشتری قبّه ثابته فی ظلّ طوبی رفیعاتٍ مبانیها
دلّالها المصطفی و الله بایعها ممّن أراد و جبرئیل منادیها
ضمانت بهشت با ردّ مال حرام
مرحوم کلینی در کتاب کافی از علی بن ابی حمزه نقل کرده که گوید : من دوست جوانی داشتم که کارمند بنی امیه بود و به من گفت: «از امام صادق(علیه السلام) برای من اجازه ملاقات بگیر» پس من از آن حضرت برای او اجازه گرفتم و چون خدمت امام(علیه السلام) رسید و سلام کرد و نشست و گفت : فدای شما شوم من مدّت هاست که در دیوان بنی امیه هستم و مال فراوانی از این راه به دست آورده ام و چشم خود را از حلال و حرام آن ها بسته ام؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود : اگر بنی امیه کسانی را نمی یافتند که کاتب دفاتر آنان باشند، و اموالی را به عنوان خراج و مالیات برای آنان جمع آوری کنند ، و با دشمنان آنان به جنگ برخیزند ، و در جماعت آنان شرکت نمایند ، حق ما را نمی گرفتند ، چرا که اگر آنان را رها می کردند و حمایتی از آنان نمی نمودند، مالی برای آنان جمع نمی شد ، تا قدرت پیدا کنند و حاکم بر مردم شوند!!
علی بن ابی حمزه گوید: آن جوان گفت : فدای شما شوم ، آیا راه توبه و نجاتی برای من هست؟ امام(علیه السلام) فرمود : اگر من راه نجات تو را بگویم به آن عمل خواهی کرد ؟ آن جوان گفت : آری عمل خواهم نمود . امام(علیه السلام) فرمود: «باید از جمیع اموالی که از این راه به دست آورده ای خارج شوی و هر کس از صاحبان این اموال را می شناسی مال او را به او بدهی و کسانی را که نمی شناسی از طرف آنان مالشان را صدقه بدهی ، واگر چنین کنی من برای تو بهشت را نزد خداوند ضمانت می نمایم» پس آن جوان مدّتی سر خود را به زیر انداخت و سپس گفت :
«فدای شماشوم چنین خواهم کرد» علی ا بن ابی حمزه گوید : آن جوان از خدمت امام(علیه السلام) مرخّص شد و با ما به کوفه آمد و هر چه داشت