- سخن ناشر 2
- 1- مبادی اخلاق 4
- اشاره 4
- نگاهی به دنیای جدید 5
- محور بودن انسان در مباحث اخلاقی 7
- مفهوم اخلاق 7
- فطری بودن فضایل و رذایل 9
- موضوع اخلاق 9
- اخلاق و هستی ادراکی توحیدی 11
- اخلاق و شخصیّت 13
- اخلاق دینی و اخلاق دنیوی 14
- خصوصیات اخلاق دنیوی 15
- ویژگیهای اخلاق دینی 18
- آیا اخلاق نسبی است یا مطلق ؟ 20
- در پاسخ این شبهه می گوییم: 21
- 2- اخلاق در دو دیدگاه و کمال نهایی 23
- اشاره 23
- اخلاق در فرهنگ غرب 24
- اخلاق در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام 27
- اسلام اخلاق عملی است 30
- اخلاق و کمال نهایی نفس 31
- اخلاق و نفس 31
- معنای کمال 32
- کمال نهایی 33
- 3- رابطۀ انسان با خدا 36
- اشاره 36
- بیان یک مطلب کلی 37
- رابطۀ انسان با خدا 39
- ایمان قلبی 41
- معرفت به خود 41
- معرفت به خدا 41
- چگونگی رابطۀ انسان با خدا 42
- اخلاص در اندیشه و عمل 42
- انس با خدا 45
- ذکر خدا 47
- مفهوم ذکر 48
- نجات بشر و رابطه با خدا 52
- اشاره 54
- 4- رابطۀ انسان با خود 54
- گام اوّل در رابطۀ انسان با خود اینست که بداند: کیست؟ 56
- منظور از خود 56
- گام دوّم 57
- کدام غیر؟ 58
- غفلت چیست ؟ 60
- اثرات غفلت بر نفس 60
- خودفراموشی 61
- اثر دیگر غفلت، خدا فراموشی است. 63
- 5- رابطۀ انسان با اجتماع 71
- اشاره 71
- نکتۀ دوّم 73
- نکتۀ اوّل 73
- نکتۀ سوّم 74
- نکتۀ چهارم 75
- نکتۀ پنجم 76
- نکته ششم 77
- نکتۀ هفتم 77
- انصاف 79
- وفای به عهد و وعده 80
- سفارش به حقّ و صبر 81
- صبر 82
- حقّ 82
- حفظ شخصیّت 84
- صلۀ رحم 86
- اجتماع اسلامی 88
- علت چیست ؟ 88
- اشاره 91
- 6- رابطۀ انسان با طبیعت 91
- بهره گیری مادّی 93
- طبیعت 93
- بهره گیری معنوی 100
- طبیعت، عبادتگاه حقّ 104
- یک بینش غلط 106
- اشاره 109
- 7- رابطه انسان با آخرت 109
- پاسخ: 111
- رابطه مثبت با آخرت در دنیا 116
- رابطه صحیح با آخرت 116
- بعد علمی رابطه مثبت با آخرت 117
- بُعد عملی رابطه مثبت با آخرت 121
- رابطه منفی با آخرت 125
- بُعد عملی رابطه منفی با آخرت 129
- اثر منفی در زندگی دنیا 129
- اشاره 131
- 8- صفات برجستۀ اخلاقی 131
- عزّت نفس 134
- مفهوم نفس 136
- عزّت نفس چیست ؟ 136
- عزّت در شعاع وابستگی ارادی به خدا 137
- شناخت عزّت نفس در شعاع شناخت ذلّت نفس 138
- کیفیت کسب عزّت نفس 140
- عزّت جامعه 145
- عزّت اعتباری 146
- زهد در دنیا 147
- کیفیت زهد در دنیا 151
- اشاره 154
- 9- صفات اخلاقی 1 154
- چند نکته در بیان إستعاذه 156
- هَیَجانِ الْحِرْصِ 156
- وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ 158
- وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ 159
- وَضَعْفِ الصَّبْرِ 160
- وَقِلَّهِ الْقَناعَهِ 161
- وَ شَکاسَهِ الْخُلْقِ 162
- وَإلْحاحِ الشَّهْوَهِ 163
- وَمَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ 164
- وَ متابَعَهِ الْهَوی 165
- وَمُخالَفَهِ الْهُدی 165
- وَسِنَهِ الْغَفْلَهِ 166
- وَتَعاطِی الْکَلْفه 166
- و إیثارِ الْباطِلِ عَلَی الْحقِّ 167
- اشاره 168
- 10- صفات اخلاقی 2 168
- وَ الْاِصْرارِ عَلَی الْمَأثَمِ 169
- وَاسْتِصْغارِ الْمَعْصِیَهِ 170
- وَ اسْتِکْبارِ الْطَّاعَهِ 170
- وَمُباهاتِ الْمُکْثِریِنَ 171
- وَ الْإزْراء بِالْمُقِلّیِنَ 171
- وَتَرْکِ الْشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعارِفَهَ عِنْدَنا 172
- وَسُوءِ الْوِلایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أیْدینا 172
- اَوْ انْ نَعْضُدَ ظالماً أوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً 173
- أوْ نَروُمَ ما لَیْسَ لَنا بِحَقّ 173
- أوْ نَقُولَ فی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْم 174
- وَ نَعُوذُ بِکَ أنْ نَنْطَوِیَ عَلی غِشّ أحَدٍ 174
- وَ أنْ تُعْجِبَ بِأَعْمالِناْ 175
- وَ نَمُدَّ فی امالِنا 176
- وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّریرَهِ 177
- أوْ یَنْکبَنَا الزّمانُ 178
- وَ احْتِقارِ الْصَغیرَهِ 178
- وَأنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الْشَّیْطانُ 178
- وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ تَناوُلِ الْإسْرافِ 179
- أوْ یَتَهَضّمَنَا السُّلْطانُ 179
- وَمِنْ فِقْدانِ الْکَفافِ 180
- وَ نَعوُذُ بِکَ مِنْ شَماتَهِ الْاَعْداءِ 181
- وَ مِنَ الْفَقْرِ إلَی الْأکْفاءِ 181
- وَمِنْ مَعیشَهٍ فی شِدَّهٍ 182
- وَ میتَهٍ عَلی غَیْرِ عُدَّهٍ 182
- وَنَعوُذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمی 183
- وَ الْمُصِیبَهِ الْکُبْری 183
- وَأشْقَی الشَّقاءِ 183
- وَ حُلُولِ الْعِقابِ 184
- وَسوءُ الْمَابِ وَ حِرْمانِ الثَّوابِ 184
- فهرست مطالب 185
وَمَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ
«ملکه» عبارت از صفت راسخ و ثابت در نفس است؛ ولی در این جا به «غلبه» معنا شده است و «حمیّت» به عنوان صفت موجود در نفس، دو قسم است:
الف
صفت مذموم (عصبیّت)
ب
صفت پسندیده (غیرت)
حمیّت، آن جا که از کبر و نخوت و طرفداری باطل ناشی شود، و روی گرداندن از حق را به دنبال داشته باشد مذموم است؛ چنانکه قرآن راجع به دوران جاهلیت بیان می دارد:
«إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ 1» ؛ هنگامی که کافران در دلهایشان حمیت و تعصّب [ از نوع] تعصّب جاهلی قرار دادند، در تعصّب جاهلی حق را انکار کرده و در برابر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تکبّر نمودند.
در صلح حدیبیّه، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: بنویس؛ «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سهیل بن عمرو - که مأمور صلح از جانب مشرکین قریش بود - گفت: من با این جمله آشنایی ندارم و «رحمان و رحیم» را نمی شناسم؛ بنویس: باسمک اللّهمّ (به نام تو ای خداوند)... سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنویس؛
«هذا ماصالَحَ عَلَیْهِ مُحمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم»؛ این پیمانی است که محمد رسول خدا، با سهیل نمایندۀ قریش بست. سهیل گفت: ما رسالت تو را به رسمیت نمی شناسیم و اگر معترف به رسالت و نبوت تو بودیم، هرگز با تو از در جنگ وارد نمی شدیم(1).
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارندۀ چنین حمیت و عصبیّتی را در ردیف اعراب جاهلی قرار داده است. تا آنجا که فرمود:
«مَنْ کانَ فی قَلْبِهِ حَبَّهٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّهٍ بَعَثَهُ اللّه تعالی یَومَ الْقِیامَهِ مَعَ أعْرابِ الْجاهِلیَّهِ»؛ کسی که در قلبش به اندازۀ دانۀ خردلی تعصّب باشد، خدای متعال او را در قیامت با اعراب جاهلی بر می انگیزد.
امّا حمیت و عصبیت و پافشاری بر حق که باعث نصرت حق و مجد و شرف خانواده و ملّت است ممدوح بوده و «غیرت» نامیده می شود(2).
1- (2) - فروغ ابدیت، ج 2، ص 590.
2- (3) - ریاض السالکین، ص 139.