معاشرت صفحه 190

صفحه 190

برداشتم و در حضور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر یکی از مشرکان زدم ، سنگ بر چشم اسبش اصابت کرد ، اسب سرگیجه گرفت با صاحبش به زمین افتاد ، من باز هم با سنگ به او حمله می کردم تا این که چشمم به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله افتاد ، دیدم در چهرۀ مبارکش لبخندی نمایان است که با آن تبسم ، مرا تشویق می کرد ، در همین حال یکی از سربازان جبهه دشمن ضربتی بر شانۀ مادرم وارد آورد که به سختی او را مجروح کرد ؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود :

مادرت ، مادرت ، او را دریاب ! زخم هایش را ببند ، شما افراد این خاندان پر برکت باشید ، مقام و مرتبۀ مادرت بزرگ تر و برتر از فلان و فلان است و مقام و مرتبۀ شوهر مادرت نیز از مقام فلانی برتر است ، خداوند شما خاندان را رحمت کند .

مادرم گفت : ای پیامبر صلی الله علیه و آله ! از خدا بخواه که ما در بهشت همدم تو باشیم همان وقت پیامبر دعا کرد و گفت :

« اللَّهُمَّ اجعَلْهُمْ رُفَقَائِی فِی الجَنَّهِ »

خداوندا آنان را در بهشت همدم من قرار ده .

هنگامی که مادرم این دعا را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنید به اندازه ای خوشحال شد که نمی توان توصیف کرد و گفت :

هم اکنون از رنج هایی که به من رسیده است هیچ گونه نگرانی و ناراحتی ندارم (1) .


1- (1)) - شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید : 269/14 ؛ بحار الأنوار : 134/20 ، باب 12 ؛ چهرۀ زن در آئینۀ تاریخ اسلام : 141 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه