آیین اخلاق در قرآن صفحه 164

صفحه 164

مرتبه عمومیّت برسد، بدون این‌که در ذات خود تعارضی باهم داشته باشد و یا این‌که طبیعت آدمی را در معرض خطر قرار دهد، و با این همه نمی‌توانیم به غیر اخلاقی بودن نسبت دهیم.

فرض کنیم که انسانی موضع خودش را در زندگی، در حدی قرار نداده است که به درجه‌ای از کمال برسد که هیچ‌کس جز او نرسیده باشد. بنابراین تعمیم به تنهایی نیست که این طرز تفکر را از بین می‌برد، بلکه حد اقل از گستردگی در آن را نیز به کلّی نابود می‌سازد، زیرا که آن برتری، دیگر آن برتری گذشته نیست. در نتیجه آیا قابل قبول است و عقل و خرد به ما اجازه می‌دهد که این غایت و هدف را از جنبه اخلاقی شر بنامیم؟

مثال دیگر: ترک گفتن ازدواج .. ما باید یک نسل انسانی را که ازدواج نکردن را بر خود فرض نموده، پشت سر گذاریم ... آخرین فرد از این نسل به‌طور حتم شاهد پایان کار انسانیت خواهد بود، و آیا ممکن است ما موضع این ترک ازدواج را به عنوان یک عمل جرم بنامیم، درحالی‌که همین موضع را مسیحیّت فراوان ستوده است؟

عقیده خود کانت دراین‌باره چیست؟

چنین است که تقابل میان عمومیّت داشتن و اخلاقی بودن- در جهت دوگانه، مثبت و منفیش- از بین می‌رود، و کسی که این سخن را باور دارد، نمی‌تواند این مطلب را نادیده بگیرد که در اینجا یک رابطه قطعی بین عامل الزام و عمومیّت وجود دارد و این رابطه یک‌طرفی است که ما به زودی معنی و اهمیت این رابطه و علاقه را بازگو خواهیم کرد.

مرحله دوم:

جز این‌که کانت به تقریر و توضیح عمومیت واجبات ما به مانند یک واقعیّت حسّی، تجربی و احتمالی، بسنده نمی‌کند. و همچنین به نیمی از تجرید نیز بسنده نمی‌کند که از نیروی عقل انسانی برای قانون عام کمک بگیرد، بلکه بسیار دورتر از این‌ها پیش می‌رود تا به جوهر حقیقی برای ذات عقل عملی برسد، و او یک قانون اساسی برای این عقل مجرد به ما پیشنهاد می‌کند، افزون بر این‌که نمی‌توان از آن بی‌نیاز بود، نه تنها برای این قاعده و یا قانون دیگر «درحالی‌که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه