ملکوت اخلاق: گلگشتی در جلوه‌های رفتاری و گفتاری پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله صفحه 184

صفحه 184

سرمه به چشمش کشید و روغنی به صورتش مالید. کودک می‌خواست بدود و به سوی ضمره برود، ولی حلیمه سخت او را نگاه داشت، در آغوش گرفت و گفت: صبر کن! آن‌گاه بندی که عقیق یمانی در وسطش‌آویزان بود، از بقچه بیرون کشید و به گردن محمد آویزان کرد. محمد چانه خود را در گردنش فرو برد، به گونه‌ای که غبغبی پیدا کرد. سپس کوشید عقیق را که زیر چانه‌اش بود، ببیند و گفت: این چیست؟ حلیمه با مهربانی گفت: حرز است! محمد دوباره گفت: برای چه خوب است؟ حلیمه پاسخ داد: برای اینکه تو را از چشم بد حفظ کند، ای نور چشم من! محمد بند را با یک تکان پاره کرد و گفت: مادر! من کسی را دارم که حفظم کند! این را گفت و عقیق را به چابکی در دست حلیمه گذارد و به سوی گوسفندان دوید. باد با گیسوان بلندش بازی می‌کرد. (1) 529

61 پاسداشت مقام مادر

مادر نزد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله از اهمیت خاصی برخوردار بود. ایشان هم خود به والدین سببی و نسبی احترام می‌نهاد و هم دیگران را به این کار تشویق می‌کرد.

روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله به بالین جوانی رفت که در حال جان دادن بود، ولی جان دادن بر او بسیار سخت و دشوار می‌نمود. حضرت او را صدا زد. پاسخ داد. پیامبر فرمود: چه می‌بینی؟ عرض کرد: دو نفر سیاه چهره را می‌بینم که روبه‌روی من ایستاده‌اند و از آنها می‌ترسم. آن جناب پرسید: آیا این جوان مادر دارد؟ مادرش آمد و عرض کرد: بلی یا رسول اللَّه! من مادر او هستم.


1- زین‌العابدین رهنما، پیامبر، ص 119.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه