فرهنگ اخلاقی معصومین علیهم السلام حرف (آ) صفحه 201

صفحه 201

که به دکان من رسیده یا نه؟ به من گفته شد به دکان تو نرسیده است. گفتم: الحمدلله. یک مرتبه متنبه شدم که گیرم دکان من آسیبی ندیده باشد، آیا نمی بایست در اندیشه مسلمانان باشم؟

سعدی با اندک تفاوت به همین داستان اشاره می کند آن جا که می گوید:

شبی دود خلق آتشی برفروخت

شنیدم که بغداد نیمی بسوخت

یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود

که دوکان ما را گزندی نبود

جهان دیده ای گفتش: ای بوالهوس!

تو را خود غم خویشتن بود و بس

پسندی که شهری بسوزد به نار

اگر خود سرایت بود بر کنار (1)

2. جابر و آمرزش خواهی پیامبر صلی الله علیه و آله

«در تاریکی شب، از دور صدای جوانی به گوش می رسید که استغاثه می کرد و کمک می طلبید و «مادر جان، مادر جان» می گفت. شتر ضعیف و لاغرش از قافله عقب مانده و سرانجام از شدت خستگی خوابیده بود.

هر کار کرد شتر را حرکت دهد، نتوانست. ناچار بالای سر شتر ایستاده بود و ناله می کرد. در این میان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله که معمولاً پس از همه به دنبال قافله حرکت می کرد_ که اگر احیاناً ضعیف و ناتوانی از قافله جدا شده باشد، تنها و بی مددکار نماند_ صدای ناله جوان را شنید. همین که نزدیک رسید،


1- مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی،ج 2، ص 117.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه