حکیمانه: مجموعه لطایف و حکایات ... صفحه 67

صفحه 67

نیز به فقر او فقیر شوم.» شیطان خطاب به یاران خویش گفت: «هر کس بخواهد که بدتر و تیره بخت تر از مرا ببیند، در وی بنگرد».(1)

48. سخن چینی

شخصی بر حکیمی وارد شد و گفت: «فلانی در مورد شما چنین می گفت.» حکیم گفت: «به زیارت من آمدی و سه خیانت مرتکب شدی. اول آن که برادری را در دل من ناپسند ساختی. دوم آن که دل آسوده من را مشغول کردی. سوم آن که خویشتن را نزد من فاسق و متهم کردی».(2)

49. ریا

زاهدی گفته است: «نماز سی ساله خود را که در صف نخست نمازگزاران به جا آورده بودم، به ناچار، به قضا برگرداندم از آن روی که روزی به سببی درنگ کردم و در صف نخست، جایی نیافتم. پس در صف دوم ایستادم. با این حال، خود را بدین سبب، از دیگران شرمسار دیدم و به صف اول آمدم. آن گاه دانستم که همه نمازهایم، آلوده به ریا و آکنده از لذت توجه مردم به من بوده است و اینکه ببینند من از پیش گامان کارهای نیک بوده ام».(3)

شخصی به دیگری گفت «مردم گمان می کنند که من ریا کارم و حال آن که من دیروز روزه داشتم و امروز نیز روزه دارم و به هیچ کس نگفتم».(4)

شخصی که به عنوان زاهد در میان مردم شناخته می شد، روزی مهمان سلطانی شد. هنگام غذا خوردن، کمتر از معمول، غذا خورد، ولی نمازش را بیش از معمول طول داد.


1- . علی اصغر حلبی، خواندنی های ادب فارسی، تهران، انتشارات زوّار، 1379، چ 2، ص 167.
2- . حکایت ها لطایف الابرار، ص 46.
3- . کشکول، ص 44.
4- . همان، ص 418.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه