حکیمانه: مجموعه لطایف و حکایات ... صفحه 68

صفحه 68

او پس از آمدن به خانه، دوباره غذا خورد. پسر زیرک او متوجه شد که پدرش از غذای شاه به قدر کافی نخورده است. وقتی علت را پرسید، پاسخ داد: «در حضور شاه زیاد نخوردم تا وجهه پارسایی من حفظ شود و روزی به کار آید.» پسر گفت: «بنابراین، نمازت را نیز قضا کن که در آنجا نماز درستی نخوانده ای تا روزی در درگاه خدا به کار آید».(1)

شخصی مسجدی ساخته بود و نام خود را بر سر درِ آن نصب کرده بود. بهلول، نام او را شبانه از سر درِ مسجد کند و نام خود را به جای آن نصب کرد. بانی مسجد وقتی نام بهلول را بر سر درِ مسجد دید، با عصبانیت سراغ او رفت و او را سرزنش کرد که چرا نام مرا از سر در مسجد برداشته ای و نام خود را به جای آن نصب کرده ای. بهلول گفت: «اگر مسجد را به خاطر خدا ساخته ای، چه فرق می کند که نام من باشد یا تو؟»(2)

50. خودخواهی

شخصی در حال نماز چنین دعا کرد: «خدایا! من و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را بیامرز و جز ما هیچ کس را مورد رحمت قرار نده!» وقتی نمازش به پایان رسید، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به او فرمود: «تو یک چیز وسیع را محدود ساختی.» (بگو خدایا همه ما را بیامرز).(3)

51. تنبلی (کسالت)

سقراط حکیم گوید: «خدای تعالی، تنبلی و کاهلی را دو فرزند عطا کرده است که آنها را خواری و بدبختی نام نهاده اند».(4)


1- . مرتضی بذرافشان، صد حکایت تربیتی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1379، چ 2، ص 82.
2- . لطیفه های قرآنی، ص 113.
3- . ترجمه تفسیر مجمع البیان، ص 152، ذیل آیه 156 سوره اعراف.
4- . حکایت و حکمت، ص 123.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه