راه روشن: ترجمه المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء جلد 1 صفحه 235

صفحه 235

به دانشهایی می پردازند که دست یافتن به مال و مقام را برای آنها میسّر سازد،و امثال این علوم را که همۀ پیامبران بر اساس آنها برانگیخته شده اند وامی گذارند.

ضحّاک بن مزاحم گفته است:پیشینیان را دیدم و دریافتم که جز ورع و پرهیزگاری از یکدیگر نمی آموختند،و مسلمانان امروز را می بینم که تنها حرف و سخن از یکدیگر فرا می گیرند.

4-عالم باید به رفاه و تنعّم در خوراک و پوشاک و تجمّل در اثاث و

مسکن گرایش نداشته باشد،

(1)بلکه در همۀ این ها میانه روی را اختیار،و به پیشینیان صالح اقتدا،و به حدّ اقل این ها بسنده کند،و هر قدر تمایلش به این ها کم شود تقرّبش در پیشگاه حقّ تعالی افزون،و درجه اش نزد علمای آخرت برتر می شود.

گواه این گفتار حکایتی است که از ابو عبد الله خواصّ که از یاران حاتم اصمّ بوده است نقل شده،که گفته است:با حاتم وارد شهر ری شدم و سیصد و بیست مرد به همراه ما بود که قصد زیارت خانۀ خدا را داشتیم،و اینان همگی جبّۀ پشمین بر تن داشتند،و با آنان نه طعامی بود و نه انبانی،بر یکی از بازرگانان که زاهد پیشه و دوستدار درویشان بود وارد شدیم،وی در آن شب از ما پذیرایی کرد،و چون بامداد شد به حاتم گفت:آیا با من کاری هست؟زیرا می خواهم به عیادت فقیهی از خودمان که بیمار است بروم،حاتم گفت:عیادت بیمار فضیلت بسیار دارد،و نگاه کردن به فقیه عبادت است،از این رو من هم با تو می آیم،بیمار محمّد بن مقاتل قاضی شهر ری بود،چون به در خانه رسیدیم کاخی بلند و زیبا یافتیم،در این هنگام حاتم در فکر فرورفت،و گفت:خانۀ عالم به این صورت؟! سپس اجازۀ ورود داده شد،چون وارد خانه شدیم سرایی یافتیم فراخ که به سلاح و پرده ها آراسته بود؛حاتم بیشتر به فکر فرورفت،پس از آن به مجلس در آمدیم که فرش لطیف و نرمی در آن گسترده شده و قاضی بر روی آن خفته،و بر بالای سرش غلامی ایستاده بود که بادزنی در دست داشت.در این موقع قاضی نشست و رسم پرسش به جای آورد.ولی حاتم ایستاده بود.ابن مقاتل به او کرد که بنشیند.حاتم گفت:نمی نشینم؛قاضی گفت:شاید حاجتی داری؛

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه