راه روشن: ترجمه المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء جلد 1 صفحه 236

صفحه 236

پاسخ داد:آری،قاضی گفت:حاجتت چیست؟حاتم گفت:مسأله ای دارم و می خواهم آن را از تو بپرسم؛قاضی گفت:بپرس.حاتم گفت:برخیز و راست بنشین تا بپرسم؛وی راست بنشست.حاتم گفت:این دانش خود را از کجا فرا گرفتی؟قاضی پاسخ داد:آن را محدّثان موثّق به من رسانیده اند.حاتم گفت،از چه کسی به تو رسانیده اند؟پاسخ داد:از اصحاب پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله).حاتم گفت:

اصحاب از چه کسی اخذ کرده اند؟پاسخ داد:از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)حاتم گفت:

پیامبر از چه کسی؟گفت:از جبرئیل و او از خداوند متعال؛حاتم گفت:در آنچه جبرئیل از خداوند متعال به پیامبر(صلی الله علیه و آله)و او به اصحاب خود رسانیده،و آنان به راویان ثقه نقل کرده اند هیچ شنیده ای که هر کس خانه اش همچون سرای امیران باشد،و وسعت آن بیشتر،منزلتش نزد خداوند زیادتر خواهد بود.قاضی گفت:

نه.حاتم گفت:پس چگونه شنیده ای؟پاسخ داد:شنیده ام هر کس در دنیا زاهد، و به آخرت راغب باشد،و مستمندان را دوست بدارد،و کار آخرت را بر امور دنیا مقدّم سازد پایگاهش در نزد خداوند برتر خواهد بود.حاتم به او گفت:پس تو به چه کسی اقتدا کرده ای؟به پیامبر(صلی الله علیه و آله)و اصحاب شایستۀ او یا به فرعون و نمرود؟که نخستین کسانی بودند که خانه از گچ و آجر بنا کردند.ای عالمان بد!نادانی که به دنیا راغب و بر آن حریص است چون امثال شما را ببیند می گوید:عالم حالش چنین است،و من بدتر از او نیستم.پس از این سخنان حاتم از نزد قاضی برخاست و بیرون رفت،و بیماری ابن مقاتل شدّت گرفت.

چون مردم شهر ری از آنچه میان قاضی و حاتم گذشته بود آگاه شدند،به حاتم گفتند:طنافسی قاضی قزوین چیزدارتر از اوست.حاتم به قصد دیدار او رهسپار قزوین گردید.چون بر او وارد شد به وی گفت:خدا تو را رحمت کند؛ من مردی عجمی هستم خواهان آنم که یکی از مسائل دین را که کلید نماز است به من بیاموزی و بگویی که چگونه باید برای نماز وضو بسازم.گفت:

فرمانبردارم،و غلام را صدا کرد که ظرف آبی حاضر کند؛چون ظرف آب را آورد،طنافسی نشست،و هر یک از اعضای وضو را سه بار شست،سپس گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه