راه روشن: ترجمه المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء جلد 1 صفحه 237

صفحه 237

به همین گونه باید وضو گرفت.حاتم به او گفت:تو بر جایت بنشین تا من در حضور تو وضو بگیرم که این برایم مطمئن تر خواهد بود؛طنافسی برخاست،و حاتم نشست و وضو گرفت،و دستها را چهار بار شست.طنافسی به او گفت:ای فلانی اسراف کردی؛حاتم گفت:در چه چیز؟پاسخ داد:چهار بار دستها را شستی.حاتم گفت:سبحان الله من در ریختن یک مشت آب اسراف کرده ام،و تو در گردآوری این همه اسباب اسراف نکرده ای؛طنافسی دریافت که مقصودش همین بوده است نه آموختن.از این رو به درون خانه رفت،و تا چهل روز از آن بیرون نیامد.

چون حاتم وارد بغداد شد،مردم به گرد او جمع شدند و گفتند ای ابا عبد الرّحمن تو مردی عجمی هستی و دچار لکنت زبانی،و هیچ کس با تو سخن نمی گوید جز این که گفتارش را قطع می کنی؛پاسخ داد:من سه صفت دارم که با آنها بر دشمنم پیروز می شوم،یکی آن که اگر دشمنم سخن بر صواب گوید شاد می شوم؛دیگر آن که اگر خطا گوید غمگین می شوم،و سوّم آن که زمام نفس را نگه می دارم که در حقّ او ستم نکنم.چون این سخن به گوش احمد بن حنبل رسید گفت:سبحان الله او چقدر عاقل است،ما را نزد او ببرید.

هنگامی که او را بر وی وارد کردند گفت:ای ابو عبد الرحمن سلامت دنیا در چیست؟پاسخ داد:ای ابو عبد الله از دنیا به سلامت نمی توانی رست جز این که چهار صفت در تو باشد:از نادانیهای مردم درگذری،مانع اعمال جاهلانۀ خود شوی،آنچه داری به ایشان بخشی،از آنچه آنها دارند نومید باشی،اگر بر این طریقه رفتار کنی،به سلامت می مانی.

سپس حاتم به سوی مدینه رفت.مردم مدینه از او استقبال کردند.وی گفت:

ای مردم این کدام مدینه است؟گفتند:مدینۀ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)است؛گفت:کاخ پیامبر(صلی الله علیه و آله)کجاست تا در آن نماز بگزارم؟پاسخ دادند:او را کاخی نبوده است و تنها خانه ای پست و محقّر داشته است؛پرسید کاخهای اصحاب او کجایند؟پاسخ دادند:آنها کاخ نداشته و تنها خانه هایی کوچک و ساده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه