- نام و نسب غزّالی 1
- واژه غزّالی 3
- مذهب غزّالی 3
- تألیفات غزّالی 4
- پیشگفتار 6
- گردآورنده المحجّه البیضاء 34
- اشاره 34
- سخنانی که در ستایش مؤلّف گفته شده است 35
- مشایخ وی و روایت کنندگان از او 37
- تألیفات گرانبها و آثار ارزشمند او 38
- اشاره 56
- فصل 57
- فصل:گفتار برخی از دانشمندان در فضیلت علم 60
- فصل:احادیث نبوی در فضیلت علم از طریق عامّه 63
- فصل 68
- فصل:احادیث در فضیلت علم از طریق خاصّه 76
- فصل 81
- فصل:شواهدی از کتب پیشین در فضیلت علم و علماء 88
- فصل 90
- فصل:شواهد عقلی که غزّالی ذکر کرده است 95
- فصل:شواهد عقلی که مؤلّف ذکر کرده است 100
- اشاره 103
- دانشی که واجب عینی است 103
- باب دوّم 103
- دانشی که واجب کفایی است 109
- فصل:علم به قرآن منحصر به روایات معصومین(علیهم السلام)است 112
- فصل:گفتار غزّالی که فقه از علوم دنیاست 119
- اشاره 119
- فصل:ردّ شدید مؤلّف بر غزّالی در معنای علم فقه 125
- فصل:شرح علم آخرت و نقل اخبار دراین باره 129
- فصل:علم احوال دل 136
- فصل:چرا غزّالی علم کلام و فلسفه را در اقسام علوم ذکر نکرده است 140
- اشاره 146
- باب سوّم: در آنچه عامّه آن را از علوم ستوده می شمارند و از این علوم نیست 146
- علّت نکوهیدگی دانشهای ناپسند 146
- نخستین واژه فقه است 156
- اشاره 156
- واژه هایی از علوم که معنای آنها دگرگون شده است 156
- سوّمین واژه توحید است، 159
- چهارمین واژه ذکر و تذکیر است، 162
- پنجمین واژۀ حکمت است، 172
- آنچه از علوم ستوده که پسندیده است 173
- اشاره 178
- سبب رو آوردن مردم به مناظره 178
- باب چهارم :سبب رو آوردن مردم به مناظره و شرائط و آداب و آفات آن 178
- شرائط مناظره و آداب آن 180
- آفتهای مناظره و خویهای مهلکی که از آنها پدید می آید 183
- فصل:آفت برخی از انواع وعظ و تذکیر 192
- امّا دانشجو:آداب و وظایف او بسیار است که در نه قسمت خلاصه 194
- 1- دانش آموز مقدّم بر هر چیز باید نفس خویش را از خویهای زشت و صفات نکوهیده پاکیزه سازد، 194
- اشاره 194
- باب پنجم: وظایف معلّم و دانشجو 194
- 2-علاقه و وابستگی خود را به اشتغالات دنیوی کم کند، 198
- 3-باید به سبب دانشی که به دست می آورد تکبّر نکند، 198
- 4-دانشجو باید در آغاز کارش از گوش دادن به اختلافات مردمان دوری 201
- 5-دانشجو باید همه نوع از دانشهای پسندیده را مورد بررسی قرار دهد، 202
- 6-دانشجو نباید یک باره دسته ای از علوم را برای تحصیل اتّخاذ کند، 203
- 7-دانشجو باید عواملی را که به وسیلۀ آنها به ارزش هر علم پی می برد، 204
- 8-دانشجو باید هدفش پیراستن باطن و آراستن آن به فضائل،و در نهایت 204
- 9-دانشجو باید نسبت و فاصلۀ علوم را با مقصدش بداند، 205
- اشاره 208
- وظایف معلّم رهنما 208
- 1-باید نسبت به دانشجویان مهربان باشد، 209
- 2-معلّم باید به صاحب شریعت(صلی الله علیه و آله)اقتدا کند، 210
- 3-به هیچ روی از خیرخواهی برای دانشجو و اندرز دادن به او دریغ 211
- 5-معلّمی که به پاره ای از علوم اشتغال و با آنها سر و کار دارد نباید علوم 213
- 4-از جملۀ دقایق هنر تعلیم و تربیت این است که معلّم دانشجو را تا 213
- 6-معلّم باید میزان درک دانشجو را در نظر گیرد، 214
- 7-معلّم باید به دانشجویی که از درک برخی مطالب قاصر و دچار نارسایی 215
- 8-معلّم باید به علم خود عمل کند، 216
- باب ششم:آفات علم و نشانه های عالمان دنیا و عالمان آخرت 217
- نشانه های عالمان دنیا 217
- اشاره 217
- فصل 223
- اشاره 224
- 1-این که عالم دانش خود را وسیله تحصیل دنیا قرار ندهد، 224
- نشانه های عالمان آخرت 224
- 2-کردار عالم باید مخالف گفتارش نباشد، 228
- 3-عالم باید همّتش را به تحصیل علمی متوجّه کند که در آخرت سودمند 231
- 4-عالم باید به رفاه و تنعّم در خوراک و پوشاک و تجمّل در اثاث و 235
- 5-عالم باید از حاکمان دوری گزیند، 242
- 6-عالم باید در دادن فتوا شتاب نکند، 246
- 7-عالم باید بیشتر اهتمام خویش را به علم باطن،مراقبت دل،شناخت 249
- 8-«عالم باید به تقویت یقین سخت توجّه داشته باشد، 252
- اشاره 252
- 1-اگر تصدیق و تکذیب برابر باشند از آن به شکّ تعبیر می شود، 254
- 3-اگر نفس به تصدیق چیزی مایل،و این میل بر او غالب باشد، 254
- 2-اگر نفس تو به یکی از این دو امر(نفی و اثبات)گرایش داشته باشد، 254
- 4-شناخت محقّق حاصل از طریق برهان را که شکّ در آن نیست و 255
- 1-از جمله و مهمّ ترین آنها توحید است، 258
- 3-این عقیده در او راسخ و بر دل وی غالب باشد که هر کس ذرّه ای 259
- 2-اعتماد به این که خداوند روزی را ضمانت کرده، 259
- 9-صاحب یقین باید اندوهگین،شکسته حال،سربه زیر و خاموش باشد 260
- 4-یقین داشتن به این که خداوند در همۀ احوال بر او آگاه است. 260
- 10-عالم باید بیشتر بحث و تلاش خود را متوجّه علم اعمال کند، 267
- 11-عالم باید در علوم خود بر بینش خویش و با کمک صفای قلب بر 270
- 12-عالم باید از امور نوپیدا بشدّت دوری جوید، 273
- باب هفتم:درباره عقل و شرف و حقیقت و اقسام آن 279
- عقل و شرافت آن: 279
- اشاره 279
- فصل:اخباری که از طریق خاصّه در شرافت عقل وارد شده است 283
- بیان حقیقت عقل و اقسام آن 291
- بیان تفاوت مردم در عقل 298
- اشاره 304
- اشاره 306
- فصل:پیامبر ما(صلی الله علیه و آله)خردمندترین خردمندان و دین ما بهترین ادیان 309
- فصل:وصیّتهای سیّد بن طاوس 311
- فصل 314
- فصل:موقعیت اهل بیت(علیهم السلام)در کتاب خدا 320
- فصل:گفتار مؤلّف کشف الغمّه 327
- فصل 330
- باب دوّم:در توحید 332
- اشاره 332
- فصل 336
- فصل:تصدیق وجود خداوند سبحان امری فطری است 339
- فصل:خداوند یگانه است و انبازی ندارد 342
- فصل:خداوند سبحان مانندی ندارد 344
- فصل:خداوند سبحان متکلّم است 346
- فصل:خداوند سبحان دارای وحدت معنوی است 349
- فصل:خداوند سبحان قدیم است 350
- باب سوّم: در عدل 351
- اشاره 351
- فصل 353
- فصل 354
- فصل 356
- اشاره 357
- باب چهارم:در نبوّت 357
- فصل:وجوب عصمت پیامبران 358
- فصل 361
- فصل 362
- فصل:قرآن کلام خداوند و وحی و کتاب اوست 364
- اشاره 365
- باب پنجم:در امامت 365
- فصل:دلایل وجوب عصمت امام 369
- فصل:شماره امامان و نصوص وارد درباره آنان 384
- فصل 388
- فصل:دوستی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا واجب است 389
- باب ششم: در معاد 390
- اشاره 390
- فصل 391
- فصل 391
- فصل 392
- فصل 394
- فصل 397
- فصل 398
- فصل 399
- فصل 400
- باب هفتم :در سبب تدریج در ارشاد و ترتیب درجات اعتقاد 401
- اشاره 401
- فصل:گفتار خواجه نصیر الدّین طوسی 404
- فصل:در نکوهش علم کلام و اندازه آن 407
- فصل 412
- فصل 417
- فصل 420
- فصل:اختلاف ظاهر و باطن 422
- فصل:انکشاف اسرار به اندازه قدرت ایمان است 432
- فصل 435
- اشاره 438
- فصل 441
- قسم اوّل:در طهارت از خبث 444
- اشاره 454
- آداب قضای حاجت 454
- در چگونگی استنجا و آداب آن 457
- فصل:در فضیلت مسواک کردن و آداب آن 461
- در چگونگی وضو و آداب و سنّتهای آن 464
- بیان فضیلت وضو 468
- غسل 469
- تیمّم 472
- فصل:اسرار طهارت 474
- قسم سوّم:زدودن فضلات ظاهر بدن 478
- اشاره 478
- چگونگی ورود به گرمابه و آداب آن 487
- اشاره 514
- باب اوّل 515
- اشاره 515
- فضیلت اذان 516
- فضیلت نماز واجب 517
- در فضیلت کامل به جا آوردن ارکان 520
- فضیلت نماز جماعت 521
- فضیلت سجود و ذکر آن 525
- فضیلت خشوع و معنای آن 531
- فضیلت مسجد و محلّ نماز 539
- اشاره 544
- تمییز واجب و مستحب و تفاوت بعضی از مستحبّات با یکدیگر 550
- اشاره 554
- اشاره 554
- خشوع و حضور قلب 554
- باب سوّم 554
- فصل 558
- معانی باطنی که نماز به آنها کامل می شود 560
- اشاره 560
- اسباب معانی ششگانۀ مذکور 561
- آنچه شایسته است در هر رکن و شرطی از اعمال نماز در دل حاضر شود 571
- فصل:دانستن وقت و حضور قلب در آن 572
- فصل:طهارت 573
- فصل:پوشیدن عورت 574
- فصل:مکان نمازگزار 575
- فصل:روبه قبله بودن 577
- فصل:اعتدال 578
- فصل:توجه به خداوند 579
- فصل:نیّت و اخلاص در آن 580
- فصل:تکبیر 581
- فصل:دعای استفتاح 583
- شرح معانی نماز 585
- فصل 588
- فصل 589
- فصل:معنای تشهد و گفتار مرحوم شهید 592
- فصل 594
- فصل:دعای پس از نماز 595
- داستانها و خبرهایی دربارۀ نماز خاشعان 599
و نیز کلینی به سند خود (1)از حسن بن جهم روایت کرده که گفته است:
شنیدم امام رضا(علیه السلام)می فرمود:«دوست هر کسی عقل او و دشمنش جهل اوست.» غزّالی می گوید:
بیان حقیقت عقل و اقسام آن
(1)بدان که مردم در تعریف عقل و اقسام و حقیقت آن دچار اختلاف شده،و اکثر مردم از این که واژۀ عقل بر معانی چندی اطلاق می شود غافلند،و همین غفلت سبب اختلاف آنها شده است.آنچه بحقّ می تواند این ابهام را رفع کند این است که عقل واژه ایست که بالسّویه بر چهار معنا اطلاق می شود،همچنان که واژۀ عین میان معانی متعدّدی مشترک می باشد.و آنچه از قبیل این واژه هاست نمی تواند یک تعریف شامل همۀ معانی مندرج در تحت آنها گردد،بلکه هر یک از معانی آنها به شرحی که در زیر گفته می شود باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد:
اوّل-این که عقل صفتی است که انسان از دیگر جانوران بدان ممتاز می شود،و همان چیزی است که آدمی به وسیلۀ آن برای قبول دانشهای نظری و تدابیر پنهانی فکری آمادگی یافته است.حارث محاسبی (2)همین را اراده کرده که گفته است:عقل غریزه ای است که به وسیلۀ آن علوم نظری ادراک و صناعات طرح ریزی و اجرا می شود.و گویا نوری است که در دل می تابد،و به وسیلۀ آن دل برای درک اشیا مهیّا می گردد.و آن که این مطلب را انکار کرده،و عقل را به علوم ضروری مربوط دانسته حقّ انصاف را ادا نکرده است،چه خفته و فاقد علم را به اعتبار وجود همین غریزه با همۀ بی علمی عاقل می دانند.و همان گونه که حیات غریزه ای است که به وسیلۀ آن جسم برای حرکات اختیاری و ادراکات
1- (28) کافی،ج 1،ص 11،به شمارۀ 4.
2- (29) ابو عبد الله حارث بن اسد محاسبی از مشایخ بزرگ صوفیّه،و اصلا از مردم بصره بوده،و به سال 243 در بغداد فوت کرده است(طرائق).-م.