حلال و حرام مالی صفحه 263

صفحه 263

من سید نیستم. گفتم: پس چه کسی هستی که این مزد را به تو داده اند؟ گفت: من اهل کاشان هستم. هفتاد و هشت سال عمر کردم، گفتم: شغل تو چه بود؟ گفت:

قصابی.

گفتم: کسی که با کارد و ساطور و گوشت خورد کردن سر کار داشته ای، به نظر نمی آید که این باغ و کاخ را به تو بدهند، مگر چه کار کردی که این پاداش را به تو دادند؟ گفت: دو کار که هرگز سخت نیست: اول، هر چه نماز واجب داشتم، اول وقت خواندم و درست هم خواندم، چون اول وقت، یعنی اهمّیت دادن به عبادت و نماز.

من رفیقی دارم که پیر است، خصلتی دارد، نماز صبح را به جماعت می خواند و هیچ وقت هم نماز جماعت را ترک نمی کند. اگر در اتوبوس باشد، نزدیک اذان، در هر ایستگاهی که باشد، یا در هر ترافیکی، پیاده می شود و به هر مسجدی که نزدیک تر است، می رود و نماز جماعت را آنجا می خواند.

نماز جماعت را هرگز ترک نکرده است و خصلت مهمی که دارد این است که در کاسبی و درآمد خود هرگز نشده است که به انحراف بزند. خرید و فروش سالم، پاک و حلال دارد.

این قصاب به ملا احمد گفت: خصلت من در دنیا این بود که وقتی مؤذن «الله اکبر» می گفت، من نیز «تکبیره الاحرام» نماز خودم را می گفتم؛ یعنی تا این حد به نماز اول وقت اهمیت می دادم.

اهتمام اهل خدا به نماز اول وقت

در سبزوار منبر می رفتم، از روی منبر یکی از علمای بسیار باتقوا و محترم قم را دیدم که آمد در انتهای جمعیت نشست. من خیلی به او ارادت داشتم. یعنی هر وقت به قم می رفتم، ایشان در محلۀ قدیم قم نماز می خواند، من می رفتم پشت سر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه