خودشناسی صفحه 28

صفحه 28

آن بدهم ، شکل امامت را به آن بدهم. اجازه نداد من هم چون ابراهیم و اسماعیل شوم ، و چون یوسف عزیز مصر وجود خویش گردم. کلنگ برداشت و به جان ساختمان الهی من افتاد و هر جا را دلش خواست ، خراب کرد. من هم راه را به او نشان دادم. اگر من مبارزه کرده بودم ، لطمه نمی خوردم. من راه را به او نشان دادم و به جایی رسیدم که از خراب شدن خودم هم لذت می بردم. هزار دفعه به من گفتند که وجود تو در حال خراب شدن است ، از این مسیر راه نرو! گفتم : دوست دارم بروم و لذت هم می برم به کسی مربوط نیست.

اکنون که کار تمام شده است ، با چهره ای زشت و کریه وارد محشر شده است و از همه وجود او فقط خرده هایی استخوان و گوشت و پوست باقی مانده است که به درد سوزاندن می خورد. بدن را قبر برای عقل و فطرت و وجدان و روح و آن رابطه های الهی کرد ، آنها را خفه کرد و همه آن واقعیات را ضایع کرد. بعد شیطان این سخنان را به مریدانش ، به بندگانش ، به برده هایش ، به کسانی که حرف او را خوب گوش دادند و لذت هم بردند ، می زند : « إِنَّ اللّه َ وَ عَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ » 5. این سخن شیطان در قیامت است به مردمی که دنباله رو او بودند. به ایشان می گوید : پروردگار بزرگ عالم ، خدای دروغ گویی نبود ، علتی نداشت که دروغ بگوید. هر وعده ای که خدا در دنیا به شما داد ، « وَعْدَ

الْحَقِّ » بود. هر وعده ای که داد ، وعده رضایت بود. وعده بهشت ، وعده رشد ، وعده کمال ، وعده رسیدن به مقام قرب ، وعده رسیدن به مقام لقا و وعده رسیدن به مقام وصل بود. اگر وعده پیروزی داد ، همه وعده ها درست بودند. « وَ وَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ » . اما من هر چه وعده به شما دادم ، وعده قلابی و دروغ بود. گفتم : از این جاده بیا ، به هر چه لذت است می رسی ، وضع تو خوب می شود و کار و کاسبی تو بالا می گیرد. می گفتم : سعادت در این جاده است ، سعادت در رفاقت با این گروه است که از خدا بی خبرند : « وَ مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ » 6. شیطان به آنها می گوید من زورم به شما که نمی رسید ، فقط می توانستم به شما وعده بدهم. پروردگار بزرگ عالم چنان قدرتی به من نداده بود که سر شما را به سنگ بکوبم. یا با تیشه ، شما را ریشه کن کنم. من سلطنتی بر شما نداشتم. فقط می توانستم با شما رابطه برقرار کنم و شما را دعوت کنم : « إِلاَّآ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی » .

من فقط می توانستم بگویم : بیا ، شما هم جواب مرا دادید و گفتید می آییم. خدا هم شما را دعوت کرده بود : « وَ اللّه ُ یَدْعُوآا إِلَی دَارِ السَّلامِ وَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَی صِرَ طٍ مُّسْتَقِیمٍ » 7. می خواستید بروید : « فَلاَ تَلُومُونِی » .

انسانِ مختار

پروردگار می گوید : در صحنه محشر ، شیاطین به بندگان خود می گویند حق این که ما را سرزنش کنید

، ندارید. هیچ کدام از شما نمی توانید به ما بگویید : ای مخالف خدا! ای ملعون پست! ای رجیم! ای خائن! ای جانی! ای جنایتکار! چرا مرا به جهنم دچار کردی؟ چرا مرا بدبخت کردی؟ چرا مرا بیچاره کردی؟

مرا ملامت نکنید : « وَلُومُوآا أَنفُسَکُم » هر چه می خواهید فقط خودتان را سرزنش کنید. برای خودتان آه بکشید. برای خودتان داد بزنید : « مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ » . من امروز کمترین قدرتی برای این که به فریاد شما برسم ، ندارم ؛ چون خود من هم گرفتارم. « وَ مَا أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ » شما هم نمی توانید مرا نجات دهید. « إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ » : من بیزار هستم و کافرم به همه برنامه های بد شما. « مِن قَبْلُ » از قبل هم اصلاً با شما خوب نبودم و شما را نمی پسندیدم. آن موقع هم ما شما را مردمی پست ، زبون ، ضعیف ، برده ، بدبخت و بیچاره حساب می کردیم. « إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ » . این جمله ، دیگر بسیار دردناک است که شیطان در روز محشر فریاد می زند :

« إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » 8 ؛ یعنی هر کس از حدود خدا تجاوز کرده است ، آماده عذاب دردناک خدا باشد.

تأثیر نماز

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه