معاشرت صفحه 194

صفحه 194

دیوار رسید و خواست به روی دیوار برود گندم از نیشش رها شده به زمین افتاد ، دوباره همان مسیر را بازگشت و گندم را به نیش گرفت و از دیوار بالا رفت ولی هنگام رفتن به روی دیوار دوباره گندم از دهانش به زمین افتاد ، شصت و هفت مرتبه این کار طاقت فرسا تکرار شد ، ولی مورچه آن دانه گندم را به بالای دیوار رسانید و سپس از طرف پشت دیوار به لانه انتقال داد .

از پشت کار مورچه و تحمل آن زحمتی که به خود همواره کرد درس گرفتم و به خود گفتم : تو از مورچه کمتر نیستی بکوش تا به برترین مقام برسی ، کوشیدم تا از سربازی به امارت و حکومت بر بسیاری از مناطق آسیا رسیدم و اگر خداوند فرصت دهد خود را به حکومت جهان می رسانم .

امیر عبد اللّٰه خلجستانی

او در خراسان به شغل خربندگی اشتغال داشت ولی با جدیت و کوششی که از خود نشان داد امیر خراسان بزرگ شد .

روزی یکی از دوستانش به دیدار او رفت ، در ضمن گفتگو از وی پرسید : چه شد از شغل خربندگی به امارت خراسان رسیدی ؟

گفت : روزی از محل کار برای استراحت به خانه رفتم ، در خانه چشمم به دیوان حنظلۀ بادغیسی افتاد ، آن را برای مطالعه باز کردم این رباعی نظرم را جلب کرد :

مهتری گر به کام شیر در است رو خطر کن ز کام شیر بجوی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه