توبه آغوش رحمت صفحه 124

صفحه 124

از کثرت گریه افتاده و می گوید: آقای من! خلقت مرا نیکو قرار دادی، صورتم را زیبا ساختی، نمی دانم نسبت به من چه اراده ای داری، آیا مرا در آتش جهنم می سوزانی یا در جوار رحمتت جای می دهی؟

پروردگارا! خداوندا! احسان تو به من بسیار رسیده، بر این عبد ناچیز نعمت عنایت کردی، نمی دانم عاقبت کارم به کجا می رسد، به بهشت هدایتم می کنی یا به جهنم می بری؟

خداوندا! گناهم از آسمانها و زمین، و از کرسی وسیع و عرش عظیمت بزرگتر است، نمی دانم گناهم را می بخشی یا در قیامت به رسوایی و ننگم می بری؟ دایم می گفت و گریه می کرد و خاک بر سر می ریخت، حیوانات دورش را گرفته بودند، طیور بالای سرش صف کشیده بودند و به گریه اش می گریستند. رسول حق به او نزدیک شد، دستش را از گردنش باز کرد، خاک از چهره اش پاک نمود، و فرمودند: ای بهلول! تو را بشارت باد که آزاد شده ی خدا از آتش جهنمی، سپس رو به اصحاب کردند و فرمودند: به گونه ای که بهلول به تدارک گناه برخاست، به تدارک گناه برخیزید، سپس دو آیه را تلاوت فرمودند و بهلول را به بهشت بشارت داد (1).

توبه ی فضیل عیاض

فضیل گرچه در ابتدای کار راهزن بود و همراه با نوچه های خود، راه را بر کاروانها و قافله های تجارتی می بست و اموال آنان را به غارت می برد، ولی دارای مروت و همتی بلند بود، اگر در قافله ها زنی وجود داشت، کالای او را نمی برد و کسی که سرمایه اش اندک بود، از سرقت مال او چشم می پوشید، و برای آنان که مال و اموالشان را می ربود، دستمایه ای ناچیز باقی می گذاشت، در برابر عبادت


1- 1) - امالی صدوق: 42، المجلس الحادی عشر، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 6 / 23، باب 20، حدیث 26.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه