- مقدّمه 1
- بیان 4
- احکام 6
- رعایت 8
- نیّت 10
- یاد خدا 12
- شکر 14
- آداب لباس 15
- آداب مسواک 17
- مستراح 20
- طهارت 21
- آداب خارج شدن از خانه 23
- آداب داخل شدن به مسجد 25
- آداب شروع نماز 27
- آداب قرائت قرآن 29
- آداب رکوع 31
- آداب سجود 33
- آداب سلام 36
- آداب دعا 38
- آداب روزه 42
- آداب زکات 44
- آداب حجّ 46
- سلامتی 48
- عزلت گزیدن 50
- آداب عبادت 52
- اندیشه وتفکّر 54
- خموشی 56
- آسایش وراحتی 58
- قناعت 60
- حرص وآز 61
- زهد 63
- نکوهش دنیا 65
- ورع 66
- عبرت 67
- تکلّف 69
- غرور 71
- صفات منافق 72
- عقل وهوی 74
- وسوسه 76
- خودپسندی 78
- آداب خوردن 79
- فرو پوشیدن چشم 81
- آداب راه رفتن 83
- آداب خوابیدن 85
- معاشرت 88
- کلام وگفتار 90
- ستایش ونکوهش 93
- مراء وجدل 95
- غیبت 97
- ریا وتظاهر 101
- حسادت 102
- طمع 104
- سخاوت 106
- ستاندن وبخشیدن 108
- آداب برادری 110
- مشورت 112
- بردباری 114
- تواضع وفروتنی 116
- اقتدا 118
- عفو 122
- خوی خوش 125
- علم ودانش 126
- فتوا دادن 129
- امر به معروف ونهی از منکر 131
- خداترسی 133
- آفت قاریان قرآن 136
- حقّ وباطل 139
- شناخت پیامبران 141
- شناخت امامان وصحابه 143
- حرمت مسلمانان 150
- نیکی به والدین 152
- پند ونصحیت 153
- وصیّت 156
- صدق وراستی 160
- توکّل 163
- اخلاص 167
- جهل ونادانی 168
- احترام به برادران مؤ من 170
- توبه وانابت 172
- جهاد وریاضت 174
- فساد 177
- تقوا 179
- یاد مرگ 181
- حساب 184
- حسن ظنّ 186
- واگذاری امور به خداوند 188
- یقین 190
- بیم وامید 193
- رضا 196
- بلا 198
- صبر 200
- حزن واندوه 203
- شرم وحیا 204
- دعوی وادّعا 206
- معرفت 208
- محبّت خداوند 209
- محبّت وعشق به خدا 211
- شوق 213
- حکمت 215
- حقیقت عبودیّت 217
- پی نوشتها 225
ذکر ویاد او از تو ، بسی با شکوه تر ، خوش تر ، والاتر ، کامل تر ، ودیرینه تر از ذکر ویاد تو از اوست وپیش از آن که تو ذکرش کنی ، او به یاد تو بوده است .
حال که دریافتی که خداوند از تو غافل نیست ، خضوع ، حیا وشکستگی پدیدار می شود ، واز همین جا می توانی کرم وفضل ازلی اش را بنگری وعبادت وطاعتت نزد تو اگر چه بسیار باشد در مقایسه با منّت ولطف او ، کم واندک می نماید ، ودر این صورت ، عبادتت در پیشگاهش خالص می گردد .
هر گاه از نعمت های خداوند غفلت ورزی وعمل خویش را بزرگ پنداری ، ریا ، خودپسندی ، سفاهت وبدبینی نسبت به خلق بر تو عارض می شود که این ، فراموش کردن فضل وکرم اوست که جز دوری از خدا حاصلی نباشد وجز بیگانگی با او ثمری ندهد .
ذکر دو نوع است : ذکر خالص که قلب با آن همراهی کند وذکر صادق که خدا را با آن صفاتی که می خواند ، پذیرفته باشد؛ چنان که رسول خدا (ص ) [به خداوند] عرضه داشت : (ستایش وثنای تو را نتوانم به بیان وشمارش آورم . تو همان گونه ای که خود ثنای خویش گفته ای ) .
پس رسول خدا (ص ) برای ذکر خدای
تعالی ، در علم وآگاهی خود مقداری معیّن را تعیین نفرمود که در برابر ذکر خداوند عزّ وجلّ از خویش ، بتواند قرار بگیرد .
بنابراین ، کسان دیگر که مقامشان از پیامبر (ص ) پایین تر است ، سزاوارتر به اقرار به عجز می باشند . پس باید دانست که مادام که خداوند به بنده ای توفیق ذکر ندهد ، او توان ذکر گفتن وبه یاد او بودن را ندارد .
شکر
الباب السّادس : : (فی الشّکر)
قال الصّادق علیه السّلام :