دامن ، دامن حکمت صفحه 56

صفحه 56

گفتم : این مشت خاک ! در برابر آن جوی آب ! که به سان سیل می آید ؟ ! !

گفت : یعنی نمی توان ، با این ، راه را بر آب بست ؟ !

گفتم : می دانم که آنچه می گویید به مزاح است ، اما ، راستی شما را چه منظور باشد ؟ !

گفت : جان من ! آنچه بر آدمی می رود ، قضای خداوند است ، که سیل آسا روان است ، و آدمی نیز ، به همین مشت خاک همانند ، و چگونه می تواند . . . ؟ !

جان من ! او ، باید به نامت سازد ، و به کامت ، ورنه . . . !

از قضای حق مشو غافل که با این مشت خاک

پیش این سیلاب بی زنهار بستن مشکل است

شاخسار

سخت در اندیشه بودم !

در اینکه چرا از همه چیز توانستم برید جز از خود !

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه