عبرت های ماندگار صفحه 105

صفحه 105

موقعیتی زلیخا؛ آن دیو شهوت را به یاد خدا می اندازد و او را از معصیت نهی می کند ولی نه گریه او و نه نهی از منکر او کمترین اثری نداشت بلکه دست به تحریکات بیشتری می زد.

هر دو قوی بودند، هم زلیخا در مسیر اهداف نفسانی خود قوی بود و هم یوسف در مسیر خود قهرمانی می کرد. صحنه عجیبی بود، مبارزه شهوت با عقل و ایمان، آن هم شهوت زلیخا و عقل و ایمان یوسف که به رزم با یکدیگر پرداخته بودند. موج حملات شهوی زلیخا هر کدام برای به خاک انداختن جمعی کافی بود که با برخورد کردن به سپر عقل و ایمان یوسف برمی گشت.

زیباترین صحنه مبارزه عقل و شهوت، تقوا و فسق در قصر عزیز مصر پدید آمده بود. زلیخا سخن از عشق به یوسف داشت و جز یوسف نمی دید و نمی خواست و نمی فهمید و یوسف هم جز خدا نمی دید و نمی خواست و اطاعت نمی کرد. عشق زلیخا زودگذر، ناپایدار و نفسانی بود. امّا عشق یوسف پایدار و الهی بود و از خدا می ترسید و سعی داشت فرار کند تا عاقبت از دست زلیخا گریخت و درها را باز کرد. یوسف از پیش و زلیخا از عقب می دویدند وقتی به یوسف رسید از پشت، پیراهن او را گرفت و کشید و پیراهن تا گریبانش پاره شد. یوسف باز هم خود را از چنگ زلیخا نجات داد تا اینکه پرده ای آویخته دید، از زلیخا پرسید این پرده برای چیست؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه