عبرت های ماندگار صفحه 75

صفحه 75

برای یاری مسلمین آمده اند و شما آنها را نمی بینید و من از عذاب خدا می ترسم.

وقتی ابلیس در صف مشرکین بود و جنگ آغاز شد دست او در دست حارث بن هشام بود، چون به عقب بازگشت، حارث به او گفت: ای سراقه! کجا؟ آیا ما را در این حال وا می گذاری؟

ابلیس گفت: من چیزی را می بینم که شما نمی بینید.

حارث گفت: و اللَّه ما چیزی جز مردان مدینه کسی را نمی بینیم.

شیطان به سینه حارث زد و به عقب بازگشت و لشکر کفر شکست خوردند. وقتی به مکّه بازگشتند به سوی سراقه هجوم بردند. سراقه گفت: واللَّه من از حرکت شما اطلاع نداشتم تا این که از بازگشت شما آگاه شدم.

گفتند: تو در فلان روز نزد ما آمدی.

سراقه قسم یاد کرد که با آنها نبوده است. وقتی اسلام آوردند فهمیدند که او ابلیس بوده است که به صورت سراقه درآمده است.(1)

47 زمینه همراهی شیطان

هیأتی از مسیحیان به مدینه آمدند تا با پیامبرصلی الله علیه وآله درباره اسلام به بحث و گفتگو بپردازند. این هیأت در حالی که لباس های بلند و زیبای ابریشمی و انگشترهای گران قیمت در دست داشتند به


1- 55. سوره انفال، آیه 48، مجمع البیان، ج 4، ص 549.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه