در محضر آیت الله العظمی بهجت صفحه 11

صفحه 11

ما جوان ها هنوز حال و نفس پیرها را نداریم، به نزد پدرم بروید.

وی نزد پدر ایشان (22) رفته بود، و ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سوره ی حمد شده بود، مقداری که خوانده بود بچه گفته بود: بابا! از میان انگشتان آقا می بینم. و وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود!

14 نمی دانم!

مرحوم آقا سید علی یزدی - از شاگردان مرحوم آخوند اردکانی - که بعد از میرزای بزرگ (23) خود را اعلم می دانست، می گوید: در کربلا به درس آخوند می رفتم و کربلا در آن زمان مرکز علم اصول، و نجف اشرف مرکز فقه بود، ایشان نقل می کرد: هم شهری های ما از یزد یا اردکان به کربلا آمدند و گفتند: آیا می شود به خدمت آخوند برسیم؟ به هر حال وقت گرفتیم و قرار شد وقت خاصی به خدمت آخوند برسیم. همراه با جماعتی از زوار به خدمت ایشان رسیدیم، و در حالی که ما جلو حرکت می کردیم و آن ها دنبال سر ما، وارد شدیم. من که شاگرد آخوند بودم به عنوان سؤ ال از ایشان

ولی برای اظهار مراحل فضل و علمیت و فقاهت، مساله ای را که خود را در آن کاملا آماده کرده بودم مطرح نمودم و خوب آن را تقریب و تقریر کردم و به آخر رساندم، البته به صورت سؤ ال ولی با بیان کاملا علمی و استدلالی و منتظر جواب بودم. آخوند - رحمه الله - به من اشاره کرد که نزدیک بیا، نزد ایشان رفتم، و ایشان آهسته در گوشم گفت: نمی دانم!)) این سخن خیلی در من اثر کرد و رنگ و روی من سرخ شد، ساکت محض شدم. آخوند می خواست به من بفهماند که نباید این کار را کرد. فردای آن روز که برای بازدید زوار به مسافرخانه رفتم، از دریچه ی پنجره ی کوچه صدای آن ها شنیده می شد، شنیدم به هم دیگر می گفتند: دیدید آقا سید علی چه قدر صحبت کرد، ولی آخوند همه را با یک کلمه جواب داد!

بالاخره، استاد و شاگرد امتیازات عجایب و غرایب داشتند و حرف های به ظاهر رکیک، اما به جا و به موقع، در کلماتشان زیاد بود.

15 من غیبت را اختیار می کردم!

آقایی می پرسید: اگر خداوند اجازه می داد که از میان محرمات یکی را انسان مرتکب شود، و ما را در آن مخیر می کرد، به نظر شما آن کار حرام کدام است؟ هر کس حرامی را می گفت؛ ولی خود او می گفت: من غیبت را اختیار می کردم؛ زیرا آتش و سوز دلم خاموش نمی شود و از غصه ها راحت نمی شوم، مگر این که اسم طرف را در بدگویی و عیبگویی ببرم؛ لذا اگر خدا اجازه می داد از

میان گناهان یکی را اختیار کنم، غیبت را انتخاب می کردم.

16 دیدیم نه بابا ممکن است!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه