در محضر آیت الله العظمی بهجت صفحه 161

صفحه 161

ای کاش می فهمیدیم که چاره ی کار ما در یک چیز منحصر است، و آن این است که تکلیف الهی را تشخیص بدهیم و بدانیم که چه کار را باید بکنیم و چه کار را نباید بکنیم. اگر دانستیم الحمدلله، و اگر ندانستیم باید بدانیم که انسانی که نمی داند چه کند و چه نکند، باید احتیاط کند. و در این صورت - یعنی در صورت نداشتن تکلیف واقعی - اگر ندانیم چه کنیم، از ما پذیرفته نمی شود و ما در نزد خدا معذور نیستیم. آیا اگر عینک نداشتیم، نباید برای راه رفتن عصای احتیاط به دست بگیریم؟! آیا ندانستن تکلیف عذر می شود که با دست نگرفتن عصای احتیاط خود را در چاه عمیق بیندازیم؟! بنابراین، با تمکن از احتیاط، کار ما مشکل نیست، و در این صورت اگر احتیاط را ترک کنیم معذور نیستیم.

302 مهارت حاج اشرفی در عمل به احتیاط

خدا رحمت کند حاج اشرفی را که خوب موارد احتیاط را می دانست! مردمی که در اطراف حاج اشرفی (465) بودند مثل این که اطراف رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم بودند. شهرهای ایران از علما نورباران بودند، ولی چون قدردان آن ها نبودیم، این طور لا الی بدل (466) از ما گرفته شدند. گویا ما غنی بودیم و خود را نیازمند و محتاج به آنان نمی دیدیم! آری، آخرین ملجا و منجی (467) که باید به آن تمسک کنیم از ما گرفته شد. خداوند سبحان می فرماید:

انا ناتی الارض ننقصها من اطرافها (468)

ما رو به زمین آورده و از گوشه های آن [ عالمان ربانی ] می کاهیم.

303 اگر از علما دور شویم، کار ما علاج ناپذیر است.

مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی - که در سال 1305 ه ق از اصفهان به نجف اشرف منتقل شد - می فرمود: در آن وقت تنها در اصفهان پنجاه نفر مجتهد صالح الحکومه و نافذ الحکم (جامع الشرایط) بودند. شما - خطاب به فضلا و مدرسین حوزه ی علمیه نجف که شبی در مجلس و محضر ایشان جمع بودند - سعی کنید از کارخانه ی فقاهت و اجتهاد نجف بیرون بیاید. ولی متاسفانه ما قدردان علما نبودیم لذا آن ها را این طور لا الی بدل از ما گرفتند. اگر ما از علما دور شویم، کار ما از علاج گذشته است.

304 عالم بالله، نه معمم

منظور از عالم، عالم بالله و عالم دینی است، نه معمم؛ زیرا بین این دو نسبت عموم من وجه است. در هر امری از امور (دینی یا دنیایی) باید از خدا بخواهیم، که ی ا عالم باشیم یا متعلم و یا محتاط، اگر عالم نیستیم یا متصل به عالم باشیم و یا محتاط، و گرنه باید خاطر جمع باشیم که در شقاوت غرق خواهیم شد. اما اگر انسان عالم یا محتاط باشد رو به سعادت است و چنان چه بلایی به او برسد و حتی او را از دنیا ببرد، باز طوری نیست؛ زیرا بالاخره هر کسی به سببی از دنیا می رود و می میرد. و عمده، هلاکت و شقاوت ابدیه و آخروی است، نه نابودی دنیایی.

305 امتحان ناموفق مسلمانان!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه