حلیه المتقین صفحه 364

صفحه 364

فصل هشتم: بیان احوال سایر طیور و ذکر بعضی از حیوانات که کشتن ایشان روا است یا روا نیست

در حدیث معتبر منقول است: فاخته در خانه امام محمّد باقرعلیه السلام بود، آن حضرت روزی شنیدند که او خوانندگی می کرد، فرمود: می دانید چه می گوید؟ گفتند: نه! فرمود: می گوید: فقدتکم، فقدتکم، یعنی نیست شوید، نیست شوید. پس فرمود که ما آن را دفع می کنیم پیش از آن که او ما را دفع کند. پس فرمود: آن را کشتند.

در حدیث دیگر منقول است: روزی حضرت صادق علیه السلام به خانه اسماعیل فرزند خود آمدند، دیدند که فاخته را در قفس کرده و فریاد می کند. حضرت فرمود: ای فرزند! چه باعث شده است تو را که این فاخته را نگاه داشته ای؟ مگر نمی دانی که نفرین می کند صاحب خانه را؟! پس آن را نیست کنید، پیش از آن که آن شما را نیست کند.

در حدیث معتبر منقول است: روزی حضرت صادق علیه السلام نشسته بودند، شخصی گذشت و پرستک کشته در دست داشت، حضرت برجستند و آن را از دست او گرفته بر زمین زدند، و فرمود: آیا عالم شما امر کرده است شما را که این مرغ را بکشید، یا فقیه شما؟! به درستی که خبر داد مرا پدرم از جدش که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم نهی فرمود از کشتن شش جانور: مگس عسل، و مورچه، و وزغ، و صرد، و هدهد، و پرستک. اما مگس عسل؛ زیرا که پاکیزه می خورد و پاکیزه از او جدا می شود، و آن است چیزی که خدا به او وحی کرده است که نه از جن است و نه از انس، در آنجا که فرموده است:«وَاَوْحی رَبُّکَ اِلَی النَّحْلِ» [نحل / آیه 68].

و اما مورچه؛ زیرا که قحطی در زمان حضرت سلیمان به هم رسید آن حضرت با اصحاب خود به طلب باران بیرون رفتند، ناگاه مورچه را دید آن حضرت که بر پا ایستاده و دست به آسمان دراز کرده و می گوید: پروردگارا! ما از جمله آفریده های توایم و از روزی تو بی نیاز نیستیم پس روزی بده به ما از نزد خود و ما را مگیر به گناهان بی خردان از فرزندان آدم. پس حضرت سلیمان گفت: برگردید که حق تعالی به دعای دیگری، شما را باران داد. و اما وزغ؛ زیرا که چون نمرود، آتش برای حضرت ابراهیم علیه السلام افروخت، جانوران زمین از خدا رخصت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه