حلیه المتقین صفحه 461

صفحه 461

غساله: آبی که پس از شستن بریزد

غنج: ناز و کرشمه

ف

فتق: شکافتن

فرج: آلت تناسلی زن

فرض: واجب، لازم

فرقان: جدا کننده، جدا کردن

فستق: بادام زمینی

فصد: رگ زدن، خون گرفتن

فضله: باقی مانده هر چیز، مدفوع پرنده

فم: دهان

فی الجمله: خلاصه

ق

قاووت: آرد نخودچی

قائد: راهنما، رهبر

قبضه: مشت

قدح: ظرف، کاسه

قدید: گوشت خشک شده

قرح: زخم، جراحت

قُرق: مخصوص، خلوت، ممنوع کردن

قرنقل: گلی معروف در هندوستان

قندران: شیره شنگ صحرایی

قندیل: چراغ آویز

قوت: رزق، روزی

قولنج: دردی در ناحیه شکم

قیلوله: خواب چاشتگاه(قبل از ظهر)

ک

کدّ: رنجانیدن

کدخدا: داماد، مرد همسر دار

کد خدایی: ازدواج

کدّید: دست رنج

کزر: زردک

کلنگ: ابزار فلزی، نام پرنده ای

کُنیت: کنیه، لقب

کهر: رنگ سرخ تیره مانند

کیل: پیمانه

گ

گبر: بی دین

گروبندی: شرطبندی

گنده: ضمخت، زبر

ل

لچک: روسری، چارقد کوچک مثلث

لحم: گوشت

لحوع: لیسیدنی، دارویی است.

لعب: بازی

م

متعه: عقد موقت، صیغه

متمرّدان: سرکشان، یاغیان

مثیره: آنچه بر زین شتر می گذارند.

مجامعت: نزدیکی

مجزی: مکفی، کافی

مجوس: زردشتی، مشرک، آتش پرست

محجمه: محل حجامت

محو: زایل شدن، از بین بردن

مخالطه: روابط دوستانه، آمیزش

مخنّث : بدکاره

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه