فرهنگ صفات (اخلاقی) صفحه 359

صفحه 359

عمر را زیاد می گرداند.»(1)

حضرت یعقوب هر روز گوسفندی ذبح می فرمود، مقداری را خودشان استفاده می کردند و مابقی را انفاق می نمودند. در یک شب جمعه مردی مؤمن و مستمند - که نزد خدا دارای منزلت و در آن ناحیه ناشناس و غریب بود - در حال روزه از در خانه آنان گذشت و از آن ها درخواست افطاری کرد.

از آنجا که از وضع او بی خبر بودند، گفته اش را تصدیق نکرده، درخواست وی را برآورده نساختند. مرد مستمند مأیوسانه و با چشمی اشک بار به درگاه خدا شکایت کرد و آن شب را با شکم گرسنه سپری نمود. روز بعد نیز در حالی که سخت گرسنه بود با زبانی شاکر با شکیبایی روزه گرفت.

قسمت دوم

از سوی دیگر یعقوب و خانواده اش آن شب در حالی به خواب رفتند که شکمشان سیر، و از غذایشان نیز مقداری افزون بر نیاز باقی مانده بود. صبح فرا رسید. خداوند بزرگ به یعقوب وحی فرستاد که ای یعقوب! بنده ما را خوار نمودی و موجبات خشم مرا فراهم ساختی. اینک خود و فرزندت سزاوار تأدیب و نزول بلا گشته ای... و در این هنگام بود که یوسف علیه السلام خواب معروف خود را - که در همان شب دیده بود - برای پدر باز گفت و ماجرای پر محنت فراق آنان آغاز گشت...(2)

آخوند ملا زین العابدین سلماسی شاگرد مخصوص و صاحب سرّ جناب سید بحرالعلوم نقل می کند:

عالم بزرگوار مرحوم سید جواد عاملی (نویسنده کتاب مفتاح الکرامه) شبی هنگام خوردن شام، پس از شنیدن صدای درِ منزل، در را باز کرده، با خادم مرحوم


1- 532. کافی، ج 4، ص 8، باب صدقه اللیل، ح 3؛ بحارالأنوار، ج 96، ص 127 و ج 47، ص 20
2- 533. علل الشرایع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 167؛ بحارالأنوار، ج 12، ص 271.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه