- پیشگفتار 1
- بحثی درباره نهج البلاغه 5
- اشاره 7
- سبک و ویژگیهای ادبی نهج البلاغه 7
- در ستایش خداوند 9
- خودشناسی نخستین گام در راه وظیفه شناسی است 10
- قرآن مجید 11
- تاثیر نهج البلاغه در ادبیات تازی و فارسی 12
- اشاره 12
- جهاد 12
- شواهدی از ادب تازی 13
- نمونه هایی از ادب فارسی 17
- نهج البلاغه از دیدگاه برخی از دانشمندان اسلامی 26
- اشاره 26
- شهادب الدین محمود آلوسی بغدادی 27
- ابن ابی الحدید معتزلی 27
- استاد حسین نائل مرصفی 28
- شیخ محمد عبده 28
- علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی 29
- امین نخله 29
- علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی 30
- علامه سید هبه الدین شهرستانی 30
- استاد شهید مرتضی مطهری 31
- مولف نهج البلاغه 31
- صحت انتساب نهج البلاغه به امام علی(ع) 36
- بنای شکوهمند نهج البلاغه را معماری جز امام علی(ع)نیست 36
- کسانی که در انتساب نهج البلاغه به علی(ع) شک کردند 40
- دفاعیه ابن ابی الحدید در تایید انتساب نهج البلاغه به امام علی(ع) 41
- محتوای نهج البلاغه و جامعیت آن 44
- رابطه مردم و حکومت از دیدگاه نهج البلاغه 50
- امام یا ولی فقیه دادگر، و ویژگیهای فکری و عاطفی امام 51
- پیامبر(ص)و ائمه هدی مجریان حکومت الهی اند 51
- نوع رابطه امام با مردم 54
- توده های مردم چونان دانه های یک شانه اند 56
- عدالت یا اصل برقراری تعادل 61
- حقوق متقابل حاکم و رعیت 61
- توصیه های امام علی(ع)درباره مردم 61
- عدالت نباید فدای مصلحت شود 63
- عوامل ایجاد اعتماد و اطمینان عمومی جامعه به حکومت 64
- وظایف یک والی مدیر و مدبر 65
- علی(ع)نمونه کامل والی مدیر و مدبر 67
- شخصیت امام علی(ع)و ویژگیهای او 68
- رهبر خردمند دادگر موثرترین عامل در ایجاد اعتماد میان مردم و حکومت 76
- سیمای اخلاقی رهبر جامعه اسلامی در آئینه نهج البلاغه 77
- مثل اعلای رهبری، امام علی(ع)است 78
- سیاست فاضله و سیاست ناقصه 79
- انواع حکومت و مدیریت: مکتب مبتنی بر اصالت وحی و اصالت رای 79
- حقیقت نباید فدای مصلحت شود 80
- ماکیاولیسم مظهری از سیاست ناقصه 80
- داستان خاصف النعل، بی ارزشی ریاست دنیا 81
- رهبر واقعی یا افضل عبادالله عندالله 82
- نیاز جامعه به زمامدار صالح یا فاجر 83
- سیمای اخلاقی رهبر جامعه اسلام و ویژگیهای او 84
- اشاره 84
- حقمداری و خداترسی 85
- گفتگوی امام علی(ع)به طلحه و زبیر درباره مفهوم حق 86
- علی(ع)مع الحق 87
- توصیه امام به خداترسی حاکم در نامه عثمان بن حنیف 87
- عقیل و آهن تفتیده 88
- خطاب امام به مسولان جامعه اسلامی 91
- زهدورزی زمامدار اسلامی و بی اعتنایی او به زخارف دنیوی 95
- سنجش میان امام علی(ع)و سیاستمدارانی چون معاویه و عمروعاص 96
- عباراتی از نامه امام به مالک اشتر درباره خلقیات رهبر جامعه اسلامی 97
- دادگری و ظلم ستیزی 99
- اهمیت و نقش دادگری در اجتماع 100
- توانمندی و دانائی رهبر در پاسداری و اجرای احکام شریعت، آگاهی از وضع جامعه و احوال مردمان 102
- واعظ غیر متعظ نبودن 103
- رای زنی با مشاورانی فرزانه، پرهیزکار و مسؤول و شجاع 104
- انتخاب کارگزاران و مامورانی خوشنام، راست کردار و خدا ترس برای اداره جامعه 107
- آفات افراد چاپلوس فرصت طلب برای حکومت 108
- پرهیز از غرور و خودکامگی 109
- غمخواری و شفقت نسبت به مردم، خصوصا به طبقات محروم و مستضعف جامعه 111
- غور و تامل در احوال گذشتگان و عبرت گیری از سرگذشت آنان 114
- عباراتی از امام علی(ع)درباره ظلم ستیزی رهبر 116
- ویژگیهای دیگر رهبر جامعه اسلامی 119
- مبانی اخلاق و تربیت در نهج البلاغه 120
- علی(ع)نمونه ای کامل از تربیت اسلام 121
- نهج البلاغه بازتابی است از معارف قرآنی 122
- دو بعد جسم و روح انسان 122
- انسان به عنوان عضوی مستقل و مفید از پیکره اجتماع بشری است 124
- سنجش مکتب تربیتی نهج البلاغه با سایر مکاتب اجتماع بشری 125
- امت وسط 125
- تربیت یا متخلق کردن فرد به اخلاق نیکو 126
- پرهیزکاری 128
- مبانی تربیت و اخلاق در نهج البلاغه 128
- اشاره 128
- یاد خدا و بندگی او 130
- نظم و حسابرسی امور 132
- آزادگی، دادگری و ظلم ستیزی 133
- زهد ورزی و اعراض از زخارف فریبای دنیا 135
- عمل صالح و خدمت به خلق 138
- حسن معاشرت، خوش خلقی و انسان دوستی 141
- تعقل و تفکر در امور 146
- دانش اندوزی توام با عمل 149
- مبانی دیگر 152
پیشگفتار
مجموعه ی حاضر که اینک با عنوان: دریچه ای گشوده بر آفتاب، به پیشگاه مقدس علوی و ارادتمندان آن امام همام تقدیم می شود، حاصل تحقیق و کوششی ناچیز است، که نگارنده پیرامون برخی از موضوعات نهج البلاغه شریف به عمل آورده و در این پژوهش- به فراخور بضاعت مزجاه و اندک معرفت خود- ضمن بهره وری از بیکران دریای معانی این کتاب مستطاب، موفق شده است تا روزها و شبانگاهانی چند را که از فرخنده ترین ایام عمر خود می شمارد، مشام جان از عطر روحپرور این گلزار حکمت معطر سازد و چون در این گلگشت روحانی همواره می اندیشیده و بر آن بوده است که- به تعبیر شیخ شیراز- وقتی که «به درختان پر گلش رسد، دامنی پر کند هدیه اصحاب را، هر چند که بوی گل- گاه- چنان او را مست و از خود بی خبر کرده که دامنش از دست برفته است»، اما به لطف عمیم باغبان صاحب کمال این گلزار: «بماندست با دامنی گوهرش» ولی:«از خجالت به زانو سرش» که چگونه این هدیه ی ناقابل را به گوهرشناسان معنی و صیرفیان سخن عرضه کند، تا مقبول طبع و پسند خاطر عاطرشان قرار