دانستنیهای پیامبر اکرم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 178

صفحه 178

7 - تاریخ یعقوبی ج 2 ص 9.

قسمت یازدهم

نخستین سفر محمد صلی الله علیه و آله به شام و داستان سفر بحیرا

و ماجرای گوسفند چرانی و جنگهای فجار … عموم مورخین و اهل حدیث از دانشمندان شیعه و اهل سنت با اندک اختلافی داستان سفر محمد صلی الله علیه و آله را به شام در معیت عمویش ابوطالب و بر خورد آن حضرت را با «بحیرا» نقل کرده اند، مانند شیخ صدوق (ره) در اکمال الدین و ابن شهر آشوب در مناقب و ابن هشام در سیره و طبری و یعقوبی و ابن سعد نیز در کتابهای خود آن را نقل کرده اند و نویسندگان معاصر نیز عموما بدون نقد و ایرادی آن را ترجمه و نقل کرده اند (1) و بلکه برخی از آنها در برابر برداشتهای غلطی که دشمنان اسلام از این داستان کرده، و خواسته اند از این راه تهمت هائی به اسلام و رهبر بزرگوار آن بزنند از آن دفاع کرده و در صدد پاسخگوئی دشمنان بر آمده و بدین ترتیب اصل داستان را پذیرفته و چنان است که در صحت آن تردید نداشته اند (2). ولی در برابر اینان برخی از نویسندگان و ناقلان این داستان، در صحت آن تردید کرده و راویان یا راوی آن را دروغگو و جعال خوانده و بلکه برخی آن را ساخته و پرداخته دشمنان اسلام دانسته اند، و برخی نیز قسمتهائی از آن را مردود و مجعول دانسته ولی اصل آن را بنوعی پذیرفته اند، و ما در آغاز اصل داستان را به تفصیلی که ابن هشام در سیره از ابن اسحاق روایت کرده با مختصر اختلافی که از دیگران ضمیمه آن کرده ایم از روی کتاب زندگانی پیامبر اسلام خود

برای شما نقل می کنیم و سپس گفتار نویسندگان و ناقدان و یا منکران را می آوریم.

اصل داستان

بنابر نقل مشهور نه سال و به قولی دوازده سال از عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشته بود (3) که ابوطالب به همانگونه که گفتیم مانند سایر مردم قریش - عازم سفر شام شد، تا با مال التجاره مختصری که داشت تجارت کند و از این راه کمکی به مخارج سنگین خود بنماید. قرشیان هر ساله دو بار سفر تجارتی داشتند یکی به «یمن» در زمستان و دیگری به «شام» در تابستان «رحله الشتاء و الصیف». مقصد در این سفر شهر بصری بود که در آن زمان یکی از شهرهای بزرگ شام و از مهمترین مراکز تجارتی آن عصر به شمار میرفت. در نزدیکی شهر بصری صومعه و کلیسائی وجود داشت و مردی دیر نشین و ترسائی گوشه گیر به نام «بحیرا» در آن کلیسا زندگی میکرد، و مسیحیان معتقد بودند که کتابها و هم چنین علومی که در نزد دانشمندان گذشته آنان بوده دست به دست و سینه بسینه به بحیرا منتقل گشته است. و برخی گفته اند:

صومعه «بصری» - که تا شهر 6 میل فاصله داشت مانند صومعه های عادی و معمولی دیگر نبود بلکه مخصوص به سکونت آن دانشمند و عالمی از نصاری بود که علم و دانشش از دیگران فزونتر و در مراحل سیر و سلوک از همگان برتر باشد، و «بحیرا» دارای چنین اوصافی بود. هنگامی که ابوطالب تصمیم به این سفر گرفت به فکر یتیم برادر افتاد و با علاقه فراوانی که به او داشت نمیدانست آیا او را در مکه بگذارد یا

همراه خود به شام ببرد. وقتی هوای گرم تابستان بیابان حجاز و سختی مسافرت با شتر را در کوه و بیابان به نظر میآورد ترجیح میداد محمد را – که کودکی بیش نبود و با این گونه ناملایمات روبرو نشده بود – در مکه بگذارد و از رنج سفر او را معاف دارد، ولی از آنطرف با آن علاقه شدید و توجه خاصی که در حفاظت و نگهداری او داشت نمی توانست خود را حاضر کند که او را در مکه بگذارد و خیالش در این باره آسوده نبود، و تا آن ساعتی که میخواست حرکت کند همچنان در حال تردید بود. هنگامی که کاروان قریش خواست حرکت کند ناگهان ابوطالب فرزند برادر را مشاهده کرد که با چهره ای افسرده به عمو نگاه می کند و چون خواست با او خداحافظی کند چند جمله گفت که ابوطالب تصمیم گرفت محمد را همراه خود ببرد. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - با همان قیافه معصوم و جذاب رو به عمو کرده و همچنان که مهار شتر را گرفته بود آهسته گفت:

عمو جان! مرا که کودکی یتیم هستم و پدر و مادری ندارم به که می سپاری؟ همین چند جمله کافی بود که ابوطالب را از تردید بیرون آورد و تصمیم به بردن آن بزرگوار بگیرد، و از این رو بلا درنگ به همراهان خود گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه