دانستنیهای پیامبر اکرم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 237

صفحه 237

و الفوز مع زمره من احسن الزمر

و نظیر احادیث فوق را در احقاق الحق (ج 5 ص 242 تا 266) در بیش از هفتاد حدیث دیگر از کتابهای اهل سنت روایت کرده که ما به خاطر رعایت اختصار همین شش حدیث را آوردیم. چنانچه مشابه این روایات در کتابهای علماء بزرگوار شیعه نیز آمده که ما برای تیمن و تبرک یکی از آنها را نقل می کنیم و تتبع بیشتر را به عهده خواننده محترم می گذاریم:

شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب خصال، و مرحوم اربلی در کتاب کشف الغمه از محمد بن عبدالله از پدرش از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: من و علی نوری بودیم درپیشگاه خدای تعالی چهار هزار سال پیش از آنکه آدم را بیافریند، و چون آدم را آفرید این نور را در صلب او قرار داد، و همچنان از صلبی به صلب دیگر او را انتقال داد تا در صلب عبدالمطلب قرارش داد، و چون از صلب عبدالمطلب بیرون آورد آن را به دو قسمت تقسیم کرد، قسمت مرا در صلب عبدالله قرارداد

و قسمت علی را در صلب ابی طالب، پس علی از من و من از علی هستم. - گوشتش از گوشت من و خون او از خون من است، وهر کس علی را دوست دارد، به خاطر دوستی من است که او را دوست داشته، و هر کس او را مبغوض دارد به خاطر دشمنی با من است که او را مبغوض داشته است. (5) و البته این احادیث از دو نظر دیگر نیز قابل بحث است:

یکی از نظر اینکه آیا منظور از خلقت آنان قبل از آدم علیه السلام به چهار هزار سال یا کمتر و بیشتر چیست؟ و آیا این روایات نظیر همان روایات دیگری است که به طور عموم از معصومین علیهم السلام روایت شده که خداوند ارواح را هزاران سال قبل از اجساد آفرید، و دانشمندان اسلامی برای آنها معناهای مختلفی ذکر کرده و هر کدام بر طبق نظریه و مدعای خود، آنها را به گونه ای تفسیر کرده اند، آنها که قائل به حدوث نفس بوده آن را دلیلی بر مدعای خود دانسته، و آنها که معتقد به قدم نفس هستند بنوعی دیگر این روایات را تفسیر و معنی کرده و دلیلی بر مدعای خود دانسته اند، و برخی از علمای اسلام نیز حد وسط را گرفته و به گونه دیگری معنا کرده اند و از شیخ مفید «ره» نقل شده که لفظ «خلق» را در این روایات حمل بر «تقدیر» فرموده، و از برخی دیگر نیز حکایت شده که حمل بر نوعی از استعاره و تمثیل کرده اند، و بهر صورت این گونه روایات از جمله روایات مشکله ای است که هم در سند آنها

و هم در مفهوم و معنای آنها بحث زیادی شده و اساتید فن هر کدام بنحوی درباره آنها قلم فرسائی کرده اند.

و دیگر آنکه آیا منظور از نوری که خدای تعالی ارواح رسول خدا و امیر المؤمنین و ائمه علیهم السلام از آن آفریده و بنا بر اختلاف روایات - هزاران سال قبل از خلقت آدم آن را به صورت عمودی یا درختی خلق فرمود - چیست؟ و آیا ماورای این خلقت و این عالم، عوالم دیگری وجود دارد که وجود ممکنات این عالم - که یکی از آنها نیز انسان است - پیش از آنکه در این عالم تجسم یابد به صورت و یا صورتهای دیگری در آن عالم یا عوالم دیگر آفریده شده، و حالات و اطواری در آنجا داشته تا هنگامی که به این صورت و در این عالم آمده؟ و یا به گونه ای دیگر بوده؟ پس از اثبات چنین مطلبی آیا علت نزول این ارواح مجرده و ملکوتی از آن عالم نامحدود به این عالم ناسوت و دنیای محدود، و به تعبیر شیخ الرئیس از آن «مکان شامخ و عالی» به این «قعر حضیض» چه بوده است؟ که ما در یکی از تالیفات و نوشته های دیگر خود که در مورد هدف خلقت بحث کرده ایم قسمتی از سخنانی را که در این باره گفته اند نقل کرده ایم (6) و دراینجا - که بحث تاریخی است - مجالی برای تحقیق و بحث در این باره نیست ولی یک مطلب را - که به خصوص به این احادیث مربوط می شود - باید به طور اجمال ذکر کنیم، شاید بدین وسیله مقداری از ابهام این مسئله برطرف

گردد. و آن اینکه مجموع روایاتی که در این باره رسیده است، بیش از صد روایت است که در باب های پراکنده نقل شده و از نظر مضمون بیش از حد تواتر است که قابل رد و انکار نمی باشد. و چنانچه ما نتوانیم برای آنها معنائی که قابل فهم و در کمان باشد پیدا کنیم، باید همانگونه که خود ائمه معصومین فرموده اند، علم آن را به خودشان واگذار نموده، و به خاطر آنکه معنای قابل فهمی برای آن پیدا نکردیم، نمی توانیم نسبت جعل و دروغ به آنها داده و در صدد انکار و رد آنها برآئیم. گذشته از اینکه - همانگونه که اشاره شد - فکر و درک ماهر چه هم که زیاد باشد همانند خود ما محدود و قاصر است، و چنانچه برخی گفته اند، محتمل است این روایات، اشاره به همان مراتب وجودی باشد که اصحاب حکمت متعالیه گفته اند که در باطن این عالم، عالمی است اشرف و اکمل، که در باطن آن عالم نیز عالم اشرف و اکمل دیگری است، و همچنین تا برسد به حق اول و واجب الوجود، که از این عوالم در روایات، به عالم غیب و نور و روح و عالم ذر و امثال آن تعبیر شده، و از این رو می توان گفت که آنچه در طلیعه ممکنات از ناحیه ذات حق، شرف صدور یافته، موجودی واحد و بسیط بوده که در نهایت نورانیت و لطافت بوده و تدریجا به عوالم دیگری قدم نهاده که به همان نسبت تدریجا از نورانیت و بساطت او کاسته شده تا در این عالم ناسوت که رسیده، به این صورتی که اکنون مشاهده می شود

درآمده، و از آنجا که مظهر اعلای این ظهور در عالم طبیعت و ناسوت، جسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و پس از وی، ولی کامل و فرزندان آن بزرگوار هستند که نفوس آنها نیز پرتوی (و بضعه ای) از وجود آن حضرت است، بلکه همگی نور واحدی هستند، ائمه بزرگوار ما این حقیقت را با تعبیرهای گوناگونی که در این روایات هست برای ما بیان کرده اند و الله العالم. و بهر صورت روایات درباره اتحاد نور محمد و علی علیهما السلام در خلقت زیاد است، که به همین مقدار اکتفا می شود، و اما بحثهای دیگر مربوط به ولادت علی علیه السلام، یکی بحث درباره تاریخ ولادت آن بزرگوار است:

تاریخ ولادت آن حضرت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه