دانستنیهای پیامبر اکرم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 426

صفحه 426

بزرگان قریش نخستین اقدامی که بنظرشان عاقلانه تر ازاقدامات دیگر رسید تا در مورد جلوگیری از تبلیغات رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان دست زنند این بود که تصمیم گرفتند نزد ابوطالب رفته و از او بخواهند بهر نحو که می تواند و خود مصلحت می داند جلوی تبلیغات آن حضرت را بگیرد و این کار را به جهاتی عاقلانه تر از اقدامات حاد دیگری تشخیص دادند:

1 - از این جهت که ابوطالب بزرگ قبیله بنی هاشم بود و درمیان قبائل قریش و مردم مکه نیز شخصیت و احترام زیادی داشت و می خواستند از این طریق منتی هم بر او گذارده باشند واز این احترام و شخصیت به نفع خود نیز استفاده کرده باشند و ازاین رو در یکی از این دیدارها هنگامی که نزد ابوطالب آمدند چنین گفتند:

«یا ابا طالب ان لک سنا و شرفا و منزله فینا، و انا قد استنهیناک من ابن اخیک فلم تنهه عنا، و انا و الله لا نصبر علی هذا من شتم آبائنا و تسفیه احلامنا و عیب آلهتنا حتی تکفه عنا او ننازله و ایاک فی ذلک …» (1).

ای ابوطالب تو در میان ما از نظر سن مقامی والا داری و شرافت و منزلتی بس بزرگ داری و ما یک بار درباره برادرزاده ات به نزد تو آمده و از تو خواستیم که جلوی او را بگیری ولی تو این کار را نکردی، و ما به خدا سوگند نمی توانیم دشنام به پدران و نسبت بی خردی به بزرگانمان و عیب جوئی خدایانمان را تحمل کنیم مگر آنکه

خودت جلوی او را بگیری یا ما به جنگ تو برخاسته و با تو کارزار می کنیم!!

2 - جناب ابوطالب با اینکه طبق روایات معتبره و نظر صحیح اهل تحقیق، به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورده بود و از شرک و بت پرستی بیزار و مبرا بود، اما به خاطر آنکه بتواند از عهده حمایت و پشتیبانی رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر مشرکان به خوبی برآید، ایمان خود را اظهار نمی کرد و در نزد آنها چنان وانمود می کرد که در سلک آنها زندگی می کند و به عقیده و آئین آنها روزگار می گذراند و به اصطلاح تقیه می کرد و به این مطلبی است که گذشته از روایات بسیاری که در این باره رسیده است و قصائد و سخنان خود ابوطالب که در طرفداری از رسول خدا و دین الهی او سروده و در کتابهای معتبر تاریخی اهل سنت آمده بهترین گواه براین مطلب است - به شرحی که انشاء الله تعالی در جای خود خواهدآمد -. از این رو مشرکان قریش، ابوطالب را از خود می دانستند و اگر سخنی می گفت می پذیرفتند چون او را از پیروان رسول خدا صلی الله علیه و آله بحساب نمی آوردند …

سخنی درباره ایمان ابو طالب

و جای بسیار تعجب است از کسانی همچون ابن کثیر که ازاین واقعیت و فضیلت ابوطالب چشم پوشی کرده و او را تا لحظه های آخر عمر کافر و مشرک دانسته و بلکه درباره کفر آن جناب به توجیهاتی بیهوده مبادرت ورزیده و آن را از حکمتهای الهی دانسته با اینکه درباره حمایتهای بی دریغ و فداکاریهای او در راه پیشرفت اسلام و جانبداری از

رسول خدا قلم فرسائیها کرده و حتی سخنان و اشعار آن جناب را نیز همانگونه که گفتیم نقل کرده … و گفتار زیر از همین ابن کثیر شامی است که می گوید: رسول خدا دو عمو داشت که هر دو کافر بودند یکی ابولهب که نامش عبد العزی بود و دیگری ابو طالب!! ابولهب از سخت ترین دشمنان آن حضرت بود ولی ابوطالب سخت با ابولهب مخالف بود …

تا آنجا که گوید:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه