دانستنیهای پیامبر اکرم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 454

صفحه 454

که ببینی برادرزاده ات محمد از دست ابوجهل چه کشید و چه دشنامها شنید! و چه صدماتی بر او وارد کرد ولی محمد در مقابل، هیچ نگفته به خانه رفت. از آنجائی که خداوند اراده فرموده بود حمزه را بدین اسلام گرامی دارد این سخن بر او گران آمده خشمناک شد و به جستجوی ابوجهل بیامد تا او را پیدا کند و سزای جسارتش را که برسول خدا کرده بود بدهد به همین منظور به مسجد الحرام آمده او را در میان گروهی دید که نشسته است، حمزه نزدیک آمد و با کمانی که در دست داشت چنان بر سر ابوجهل کوفت که سرش به سختی شکست آنگاه گفت آیا محمد را دشنام می گوئی در صورتی که من بدین او هستم؟ اکنون اگر جرئت داری آن دشنام را به من بده؟ جمعی از بنی مخزوم (قبیله ابوجهل) بطرف حمزه حمله ور شده خواستند تا به طرفداری ابوجهل با حمزه جنگ کنند،

ابوجهل گفت:

حمزه را واگذارید زیرا من برادرزاده اش را به زشتی دشنام گفتم. پس از این جریان حمزه در دین اسلام و پیروی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ثابت قدم شد، و پس از اسلام حمزه آزار قریش نسبت بدان حضرت تخفیف یافت و دانستند که حمزه از آن جناب دفاع خواهد کرد. (10)

نگارنده گوید:

در اینجا بد نیست بدانید که اسلام حمزه در همان سالهای اول بعثت بوده چنانچه ابن اثیر در اسد الغابه گفته که در سال دوم بعثت بوده و ابن کثیر نیز اسلام آن جناب را قبل از اسلام ابوذر ذکر کرده و از این رو آنچه در کامل التواریخ آمده که

اسلام حمزه را بعد از هجرت حبشه ذکر کرده و یا گفتار کازرونی در کتاب «المنتقی» که اسلام او را در سال ششم دانسته صحیح نیست، و الله العالم.

و این هم داستانهائی دیگر در این باره

و نیز ابن هشام از عبدالله پسر عمرو بن عاص نقل می کند که گوید:

به پدرم گفتم:

بزرگترین آزاری که از قریش نسبت برسول خدا (صلی الله علیه و آله) دیدی چه بود؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه