پیام های قرآنی با بیان اهل بیت علیهم السلام صفحه 293

صفحه 293

علی علیه السلام حامی مستضعفان

زمان خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام کنیزی از طرف خانم خود به قصّابی آمد تاگوشت بگیرد، قصّاب عوض گوشت خوب، (به تعبیر نگارنده) گوشت آشغال به کنیز داد، و به اعتراض کنیز

توجّه نکرد. کنیز در حالی که بر اثر ناراحتی گریه می کرد،از مغازه قصّابی بیرون آمد و به خانه خانم خود رهسپار گردید، در راه چشمش به امیرمؤمنان علی علیه السلام افتاد، به حضور آن حضرت رفته و از قصّاب شکایت کرد.

حضرت علی علیه السلام همراه کنیز نزد قصّاب رفت، و قصّاب را موعظه کرد و از او خواست که با کنیز بر اساس حق و انصاف رفتار کند، و فرمود:

«یَنْبَغی اَنْ یَکونَ الضَّعیفُ عِنْدَکَ بِمَنْزَلَهِ الْقَویِّ فَلا تَظْلِمُ النّاسَ»

«سزاوار است که افراد ضعیف در نزد تو همچون افراد نیرومند باشند (و بین آنها فرق نگذاری) بنابراین به مردم ظلم نکن».

قصّاب که علی علیه السلام را نشناخت و خیال کرد مردی معمولی نزد او آمده، خشمگین شد و با خشونت گفت: برو بیرون، و تو چه کاره ای؟ و حتّی دست بلند کرد که آن حضرت را بزند.

علی علیه السلام در این مورد، دیگر چیزی نگفت و رفت.

شخصی که در کنار قصّابی بگومگوی قصّاب را با علی علیه السلام شنیده بود و علی علیه السلام را می شناخت، نزد قصّاب آمد و گفت: آیا شناختی این آقا را؟ قصّاب گفت: نه، او چه کسی بود؟ آن شخص گفت: «آن آقا امیرمؤمنان علی علیه السلام بود».

قصّاب تا این مطلب را شنید، بسیار ناراحت شد که چرا به مقام شامخ علی علیه السلام جسارت کرده است، ناراحتی او به حدّی زیاد شد که بی اختیار همان دستش را که به سوی علی علیه السلام بلند کرده بود برید به طوری که قسمتی از دستش قطع شد، آن قسمت قطع شده را به دست گرفت و با ناله و زاری به نزد حضرت علی علیه السلام آمد و معذرت خواهی کرد ...

دل مهربان علی علیه السلام به حال قصّاب سوخت، برای او دعا کر و از خدا خواست دست او را خوب کند و دعایش مستجاب شد.(1)3.


1- - الخرائج، قطب راوندی، ص 123.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه