اسلام چیست؟ صفحه 3

صفحه 3

اخلاق اسلامی

اخلاق اسلامی

س: اخلاق چیست؟ ج: اخلاق بر دو قسم است. 1 ـ اخلاق مربوط به قلب. 2 ـ اخلاق مربوط به اعضای بدن. س: ممکن است مثالی برای هریک از آنها بزنید؟ ج: اخلاق مربوط به قلب مانند دلسوزی و حسد. اخلاق مربوط به اعضای بدن مانند راستگویی و دروغگویی. س: بطور کلی، اخلاق چند قسم است؟ ج: دو قسم: 1 ـ اخلاق نیک و فضائل اخلاقی یا صفاتی که خوبست انسان داشته باشد. 2 ـ اخلاق بد و رذائل اخلاقی یا صفاتی که داشتنش برای انسان زشت و بد است. س: تکلیف انسان در برابر اخلاق چیست؟ ج: تکلیف انسان بدیهی است. انسان باید خود را به فضائل اخلاقی آراسته گرداند، و از اخلاق بد دوری کند. به این دلیل که اخلاق نیک برای انسان کمال است و اخلاق بد، نقص و کمبود، و انسان ذاتاً و فطرتاً طالب کمال است، و از نقص و کمبود نفرت دارد. س: آیا انسان قادر است خود را به فضائل اخلاقی بیاراید، و از رذائل اخلاقی دور گرداند؟ ج: البته، روان انسان مانند یک لوح سفید است که هر رنگی را می‌پذیرد، اما در عین حال، روان انسان به آسانی رام نمی‌شود. بنا بر این، رنگ‌آمیزی آن بخصوص با فضائل اخلاقی نیاز به تکرار و تمرین دارد، تا آن صفت بصورت عادت در بیاید و جزء طبیعت انسان شود، و انسان خود بخود به کارهای نیک و اخلاق خوب تمایل نشان دهد، و بدون هیچ دردسر و تردیدی صفات پسندیده را از خود ظاهر سازد. حالت روانی انسان، وقتی می‌خواهد صفت خوبی را کسب کند، درست مانند وضعی است که آدمی در موقع فراگیری صنعت یا حرفه‌ای و آموختن دانشی دارد، و همانطور که وقتی کسی می‌خواهد صنعتگر شود باید مدتها آموزش ببیند و تمرین کند و اندک اندک نقائص کارش را برطرف کند، تا زمانی که یک استاد کار ماهر شود و به طور خود بخود و بدون هیچ دردسر امور مربوط به حرفه‌اش را با کمال مهارت انجام دهد، اخلاق هم همین حالت را دارد. س: ممکن است مثالی بزنید؟ ج: مثلاً، اگر انسانی بخواهد راستگو شود، باید مدتی خود را به زحمت بیندازد، و خود را وادار کند که دروغ نگوید. بارها و بارها باید این عمل را تکرار کند، تا آنکه راستگویی برایش بصورت عادت درآید. پیداکردن هر صفتی برای انسان به همین اندازه نیاز به تمرین دارد بخصوص اگر صفات خوب باشد، زیرا مهار کردن نفس و آراستن آن به فضائل اخلاقی سخت‌تر است. س: موضع اسلام در زمینه اخلاق چیست؟ ج: اسلام به فضائل امر می‌کند و از رذائل نهی می‌کند. س: اصلاً، خود را به زحمت انداختن و فضائل اخلاقی را کسب کردن و صفات بد را از خود دور کردن چه فایده‌ای دارد؟ ج: فضائل اخلاقی، هم برای فرد سودمند است و هم برای جامعه، و رذائل اخلاقی، هم برای فرد و هم برای جامعه زیان آور. مثلاً، شادابی و تحرک که از فضائل اخلاقی است، پیشرفت و ترقی و تعالی انسان را تضمین می‌کند، و به ترقی و تعالی جامعه نیز کمک می‌کند. به عکس، سستی و تنبلی هم برای فرد مضر است و هم برای جامعه. س: بعضی می‌گویند: اخلاق، محصول اختلافات طبقاتی است آیا این درست است؟ آیا اخلاق فقط به درد جامعه طبقاتی می‌خورد؟ ج: ما از کسانی که این حرف را می‌زنند، می‌پرسیم که: آیا عدالت زاییده این شکل طبقاتی جامعه است و فقط در جامعه طبقاتی، عدالت پسندیده است، و اگر شکل جامعه تغییر پیدا کند، عدالت دیگر به درد نمی‌خورد و ظلم باید جای عدل را بگیرد؟ آیا خیانت، فقط در جوامعی که اختلافات طبقاتی بر آنها حاکم است بد است؟ و در جامعه بی‌طبقه، خیانت یک فضیلت اخلاقی و نوعی امتیاز به حساب می‌آید؟ بنا بر این، فضائل اخلاقی همیشه فضیلت‌اند، و صفات بد همیشه زشت و بد، و شکل جامعه، تجدّد، تمدن و غیره، در اصول اخلاقی تاثیری ندارند. س: فضائل اخلاقی کدامند؟ ج: بسیارند، از جمله: 1 ـ راستی و راستگویی: انسان باید راستگو باشد و دروغ نگوید. در عمل نیز صداقت داشته باشد، و عملش با اندیشه‌اش و ظاهرش با باطنش اختلاف نداشته باشد. مثلاً از روی تظاهر و چاپلوسی در برابر شخصی تواضع کند که باطناً و از صمیم قلب با او مخالف است آدمی باید در اعمال و رفتارش صادق باشد. برای مردم وانمود نکند که در پی چیزی است و در واقع منظورش چیز دیگری باشد. در وعده‌هایش باید راستگو باشد. انسان وقتی وعده می‌کند باید وفا کند و خلف وعده نکند. وضع ظاهر آدمی باید مناسب موقعیتش باشد. ژستی بخود نگیرد که با واقعیت زندگی او متفاوت باشد. مثلاً، لباسهای کهنه و ژنده بپوشد تا مردم فکر کنند فقیر است، اما در واقع ثروتمند باشد. 2 ـ امانت: انسان باید در رابطه با خدا، امین باشد، و مخالفت با اوامر نکند. با طرف معامله امین باشد و او را فریب ندهد. در مورد اموال مردم امین باشد و در آن خیانت نکند. در احادیث نبوی و سخنان اهل‌بیت (ع) در مورد این دو فضیلت اخلاقی (راستی و امانت) تاکید فراوان بعمل آمده است، تا آنجا که در بعضی روایات آمده است: (ان الله لم یبعث نبیا الا بصدق الحدیث و اداء الامانه) یعنی: همه پیغمبران داعی راستگویی و امانت بوده‌اند. انسان راستگوی درستکار، و با صداقت و امانت دار، نزد مردم محبوب است و نزد خداوند نیز محبوب، و در کار این جهان و آن جهان، توفیق رفیق او است. به عکس، دروغگو و خیانتکار که آینده‌اش را تباه می‌کند و به سودی اندک که نقداً از راه خیانت بدست می‌آورد دل خوش می‌کند. 3 ـ شجاعت: انسان باید دلیر و با اراده باشد و از هیچ کاری نهراسد، که ترسو همیشه در آخر کاروان است. برای عظمت و اهمیت صفت شجاعت همین بس که همه پیامبران و مصلحان دینی و اجتماعی این صفت را داشته‌اند. اگر نداشتند نمی‌توانستند ریشه‌های فساد را در اجتماع بسوزانند و مردم را در مسیر ترقی و تعالی و تکامل براه اندازند. چه شجاعتی از این بالاتر که کسی بخواهد پیشنهادهایی بسود مردم بدهد که هیچکس از آنها خوشش نیاید و قدر آنها را نداند؟! 4 ـ سخاوت: در هر جامعه‌ای مردم تهیدست و بیچاره وجود دارند. در هر منطقه‌ای یک سلسله کارهای جمعی و طرحهای اجتماعی هست که نیاز به تشریک مساعی و بذل مال دارد. بناها و مؤسسات خیریه‌ای وجود دارد که چشم امید مردم تنگدست و ناتوان به آنها است. بنا بر این، باید بهر قیمتی هست، صفت سخاوت و روحیه بخشندگی را در خویشتن بپرورانیم. از دو حال خارج نیست: یا ثروتمندیم، که در اینصورت بخشش و سخاوت زیانی بما نمی‌رساند. یا اینکه وضع متوسطی داریم که بازهم تاثیر چندانی در زندگی ما ندارد، و اگر بهمان اندازه که می‌توانیم دریغ نکنیم، بیش از آن هم از ما انتظاری نیست، و همه ما را سخاوتمند و بخشنده خواهند دانست. 5 ـ غیرت: غیرت، حالتی است که انسان را وا می‌دارد از چیزهایی که باید محافظت بعمل آورد، نگاهداری و پاسداری کند، از قبیل: دین، میهن، ناموس و غیره، غیرت از فضائل اخلاقی است. اگر غیرت از وجود مردم رخت بر بندد و فرد یا جامعه‌ای بی‌غیرت شود، موجودیت خویش را از دست می‌دهد... علمای اخلاق، به تفصیل در باره مواردی که غیرت واجب و ضروری است و همچنین، مواردی که غیرت زیان آور و ناروا است، بحث و گفتگو کرده‌اند(1). 6 ـ تعاون: زندگی تنها به یک فرد بستگی ندارد. همه باید باهم تشریک مساعی کنند. هرچه تعاون بیشتر باشد، ترقی و تعالی بیشتر است و جامعه سریعتر پیش می‌رود. تعاون انواع و اقسام دارد: تعاون از طریق همفکری تعاون از راه بذل مال، تعاون از راه تشریک مساعی در کارها و غیره. 7 ـ شادابی و تحرک: انسان، لذت و آسایش را خیلی دوست دارد. اما، خوشگذرانی و تن آسایی، دشمن ترقی و پیشرفت انسان اند. باعث سستی و افسردگی و عقب افتادگی و زبونی می‌شوند. بنا بر این، باید انسان همیشه شادابی و تحرک را در وجود خود نگاهدارد، و از تنبلی و خمودگی بپرهیزد، تحرک و شادابی، یک مأمور باطنی است که خود بخود انسان را از هر نظر به جلو می‌راند. آدمی که افسرده و تنبل است به هیچ چیز نمی‌رسد. ملتی هم که تحرک نداشته باشد. همیشه عقب افتاده است! 8 ـ نظم و انضباط: امام امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: ( الله! الله! فی نظم امرکم) یعنی، خدا را در نظر بگیرید! خدا را در نظر بگیرید خدا را در نظیر بگیرید! و کارهایتان را منظم سازید! وقت انسان بسیار کم است و عمر آدمی بسیار کوتاه، و بسیاری مسئولیت و وظیفه به عهده او گذارده‌اند. وظائفی که در رابطه با خودش دارد، وظائفی که در جامعه دارد، بنا بر این باید برنامه زندگیش را با دقت و باریک بینی تمام تنظیم کند. نظم و انضباط را باید از طبیعت یاد بگیرد که هرچیز دارای نظامی است. و همه کارهای طبیعت منظم است. اگر غیر از این بود، جهان آفرینش رو به تباهی و نابودی می‌گذاشت. سازمانها و ادارات دولتی و غیر دولتی هم اگر نظام و مقرراتی نداشته باشند و شرح وظائف هرکس مشخص نباشد، جامعه به فساد کشیده می‌شود. 9 ـ مبارزه با فساد: جهان را اگر بحال خودش رها کنیم، رو به فساد می‌رود. زمان هر چیز نو را کهنه می‌کند. هر آبادی را ویران می‌سازد. طاغوت‌ها در اطراف و اکناف جهان، فساد را گسترش می‌دهند، و بندگان خدا را به زنجیر بردگی و اسارت می‌کشانند و... بنا بر این، انسان در هر شرایطی باید نقش مصلح را ایفا کند، و تا آنجا که می‌تواند برای آبادانی زمین، اصلاح اخلاق و رفتار مردم با ارشاد جامعه، هدایت مردم به مسیر ترقی و تعالی، از بین‌بردن مظاهر فساد، مرمت خرابی‌ها و ویرانگریهای ستمکاران و از این قبیل اقدامات اصلاح طلبانه بکوشد. 10 ـ نظافت و پاکیزگی: حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید: (النظافة من‌الایمان) یعنی: پاکیزگی، بخشی از ایمان است، پاکیزگی انواع و اقسام دارد: ـ پاکیزگی در سخن. یعنی: از یاوه‌گویی، غیبت، سخن‌چینی، دروغ، مسخره‌گی، و غیره، برحذر بودن. ـ پاکیزگی در عمل. یعنی: از کارهای زشت و بد پرهیز کردن. ـ پاکیزگی بدن. پاک و تمیز نگهداشتن اعضای بدن، بر طرف کردن نجاست و کثافت از بدن، و عطر زدن و غیره. ـ پاکیزگی لباس و خوراک و غیره. 11 ـ میانه روی: انسان باید در همه‌کار، میانه رو باشد نه از اندازه بیشتر و نه از اندازه کمتر. به اندازه بخورد، به اندازه بخوابد، به اندازه کار کند. نه افراط ونه تفریط. افراط در هرکار و در هرچیز، انسان را نابود می‌کند. تفریط هم آدمی را پست و زبون می‌گرداند. مثلاً، اگر سرعت سیر معمولی یک اتومبیل، ساعتی100 کیلومتر باشد راندن 150 کیلومتر در ساعت با آن افراط است، و حرکت کردن 50 کیلومتر در ساعت با آن تفریط. خداوند متعال، میانه روی و حد نگهداری میان افراط و تفریط را امتیاز امت اسلام قرار داده و فرموده است: (و کذلک جعلنا کم امة وسطا)(2). 12 ـ عدالت: انسان باید در همه کارها، عدالت داشته باشد. در امور شخصی، در مسائل خانوادگی و در برخوردهای اجتماعی. وقتی حکومت منطقه‌ای را بعهده‌اش می‌گذارند، وقتی رئیس سازمانی بشود که خداوند سبحان در وجدان هر انسان یک ترازو قرار داده که در هر مورد می‌تواند با آن عدالت را تشخیص دهد. و این میزان خدا دادی که در ضمیر انسان نهفته است بزرگترین امتیاز انسان است، که می‌تواند او را به بالاترین مراحل تکامل سوق دهد و به والاترین مقام معنوی برساند. 13 ـ تدبیر زندگی: آدمی باید همه کار را درست و از راه صحیح آن انجام دهد و در موقع انجام هرکار، تمام اطراف و جوانب آن را در نظر بگیرد. بداند که چگونه داد و ستد کند، چگونه ازدواج کند، چگونه فرزندانش را تربیت کند، چگونه با مردم معاشرت کند، چگونه امور سازمانی را اداره کند و همچنین در دیگر مسائل فردی، اجتماعی، دینی و دنیوی. 14 ـ مدارا و گذشت: انسان باید با خانواده‌اش، با همسایگانش، با نزدیکانش، با طرف معامله‌اش و دیگر مردم نرم سخن بگوید، روی خوش نشان دهد. با هدیه دادن و به دیدار مردم رفتن محبت آنان را جلب کند و در غم و شادی آنها شریک باشد. از کسانی که به او ستم کرده‌اند در گذرد. و اگر احیاناً به کسی بدی کرد تا از او پوزش نخواهد از پای ننشیند. 15 ـ تقوی: آدمی باید در همه حال و در همه کار، خدا را در نظر داشته باشد، و مراقبت کند که مبادا کاری خلاف رضای خداوند از او سر بزند. انسان تا ابد در این دنیا نمی‌ماند و می‌میرد و بعد از مرگ نیکان پاداش نیک می‌بینند و بدان جزای بد، در این دنیا هم تقوی بهترین وسیله ترقی و تکامل فرد و جامعه است. 16 ـ دانش: البته نباید به دانش کم، اکتفا کنیم، بلکه، بفرموده پیغمبر اسلام (ص) از گهواره تا گور در طلب دانش بیشتر بودن علم، رتبه و منزلت انسان را نزد خداوند متعال بالا می‌برد: (یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات)(3) یعنی: خداوند، از شما آنان را که ایمان آورده‌اند و کسانی که از دانش برخوردارند، مقامشان را به درجات، بالا می‌برد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: (قیمة کل امری ما یحسنه) یعنی: بهای هر مردی به اندازه نیکی اوست(4). 17 ـ انس و الفت: انسان، اجتماعی آفریده شده است. بنا براین، هرچه بیشتر با همنوعانش انس بگیرد باطن خودش و باطن جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند بهتر برایش مکشوف می‌شود. استعدادهای نهفته بشر تنها از راه مردم دوستی و نوع پروری و الفت گرفتن افراد با یکدیگر، شکوفا می‌شود. در حدیث آمده است: (المؤمن آلف مألوف ولا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف) یعنی: مؤمن هم با مردم انس می‌گیرد و هم مردم با او الفت دارند. کسی که نه خود با مردم انس بگیرد و نه مردم به او انس بگیرند، خیری در وجودش نیست. 18 ـ همت: همت بلند است که انسان را در ردیف رجال و بزرگان و شخصیتهای مادی و معنوی قرار می‌دهد. همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند بجــایی رسیده‌اند 19 ـ استقامت : انسان اصولاً با مشکلاتی باید دست به گریبان باشد. بخصوص، اگر در پی ترقی و تعالی باشد و بخواهد در جهت مصلحت عمومی هم قدم بردارد. اگر در برابر مصیبت‌ها استقامت بخرج دهد و به کوشش و تلاش پیگیر خویش ادامه دهد، بهروزی و پیروزی از آن اوست و گرنه، جز زحمت و زیان چیزی عاید او نمی‌شود. خداوند متعال در ستایش پایداری و استقامت می‌فرماید: (ان‌الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاّ تخافوا ولا تخزنوا وابشرو بالجنة التی کنتم توعدون نحن اولیاؤکم فی‌الحیوة الدنیا وفی‌الآخرة و لکم فیها ما تشتهی انفسکم ولکم فیها ما تدعون نزلاً من غفور رحیم(5). یعنی: آنان که گفتند: پروردگار ما الله است و بر این سخن پا برجای ماندند، فرشتگان پی در پی بر آنان فرود آیند که نترسند و غم به دل راه ندهید و مژده دهید که به بهشتی که به شما وعده داده بودند، رسیده‌اید ما دوستان شمائیم در دنیا و آخرت و در بهشت هرچه دلتان بخواهد و اراده کنید در اختیارتان است. 20 ـ اخلاق: علمای اخلاق به تفصیل همه صفات و حالات خوب را در کتابهای مفصل علم اخلاق برشمرده‌اند و راه پیدا کردن آن صفات و رسیدن به آن حالات راهم نشان داده‌اند. آیات قرآن و احادیث نبوی و فرمایشات ائمه طاهرین هم بیشتر به اخلاقیات مربوط می‌شوند.

1 ـ رجوع شود به کتاب (معراج السعاده) تألیف مرحوم ملا احمد نراقی(ره). به تصحیح مرحوم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی(ره) تهران، اسلامیه،1332 ق.ص71 ـ 74. 2 ـ سوره بقره: آیه 143. 3 ـ سوره مجادله: آیه 11. 4 ـ نهج‌البلاغه با ترجمه آقای محمد علی انصاری قمی (تهران، اسلامیه) ج6 ص1053. 5 ـ سوره فصّلت آیات30 ـ 32.

آداب اسلامی

آداب اسلامی

س: منظور از آداب اسلامی چیست؟ ج: آداب اسلامی عبارتست از رهنمودهای اسلام در باره بسیاری از جزئیات و مسائل مربوط به زندگی انسان که در بعضی موارد توصیه فرموده که انجام داده شود و در بعضی موارد دیگر سفارش کرده است که انجام نگیرد، و در عین حال، احکام واجب و حرام در باره آنها صادر نفرموده است. ولی بی‌تردید، توجه به اینگونه دستورات اسلام، فرد و جامعه را در مسیر تکامل می‌اندازد، و در دنیا و آخرت مقام انسان را بالا می‌برد. س: اگر آداب اسلامی موجبات ترقی انسان را فراهم می‌سازند. چرا اسلام آنها را بصورت واجب و حرام مقرر نفرموده است؟ ج: اسلام، ضعف طبیعی بشر را به حساب آورده است. خداوند هیچگاه نخواسته است با احکام دشوار و طاقت‌فرسا انسانها را به ستوه آورد از این رو در مورد مسائل ضروری دینی و دنیوی، صریحاً حکم به وجوب یا حرمت داده است اما، در موارد دیگر به خود انسان واگذار کرده است و به انسان اختیار داده است که اینگونه کارها را انجام دهد تا ندهد، در عین حال اسلام در هر مورد جزئی و کلی اشاره کرده است که این کار خوب و پسندیده است یا زشت و ناپسند، تا مردم سختکوش‌که همواره در صدد ترقی و تعالی خود و جامعه شان هستند، به این آداب عمل کنند و به پاداش نیک در این جهان و در جهان دیگر نائل آیند. س: ممکن است برای آداب اسلامی مثالهایی بزنید؟ ج: آداب اسلامی بسیارند. در اینجا فهرست مختصری از آنها را می‌آوریم: 1 ـ آداب زن گرفتن و شوهر کردن، شرایطی که دختر باید داشته باشد و شرایطی که پسر باید داشته باشد، از نظر: ایمان، اخلاق، قیافه، ثروت، اصل و نسب و کمال. 2 ـ آداب ازدواج، مهریه، نوازش و همخوابگی، اخلاق زناشویی و عده نگهداشتن. 3 ـ آداب بارداری، شیر دادن، و تربیت فرزندان. 4 ـ آداب کارکردن در داخل خانه و بیرون خانه، برای زن و شوهر. 5 ـ آداب لباس: نوع پارچه، رنگ، مشخصات و تعداد لباس. 6 ـ آداب موی سر، صورت، ابرو و دیگر جاهای بدن. شانه زدن، روغن زدن، تراشیدن، آرایش، پیچیدن، برطرف کردن، دارو کشیدن و غیره. 7 ـ آداب بهداشت بدن، روغن زدن، کیسه کشیدن، و ورزش کردن. 8 ـ آداب خوردن و آشامیدن. 9 ـ آداب خواب رفتن و بیدار شدن از خواب، کشیدن دست و پا و به پشت خوابیدن و غیره. 10 ـ آداب سرمه کشیدن چشم، مسواک زدن دندان، خلال کردن، خوشبو کردن دهان و دیگر اعضای بدن. 11 ـ آداب گرمابه رفتن: وارد شدن، بیرون آمدن، تطهیر با آب. بر طرف کردن نجاست و لنگ بستن. 12 ـ آداب وارد شدن و نشستن در مجالس: پیش سلام بودن، جاباز کردن، نگهداشتن زبان و چشم و گوش از کارهایی که با نشستن درحضور دیگران منافات دارد، مانند درگوشی صحبت کردن، و وراجی کردن، مؤدب نشستن و درست نشستن. 13 ـ آداب غذاخوردن و هم غذا شدن، شستن دست قبل و بعد از إذا، تا گرسنه نشود نخورد، پیش از آنکه کاملاً سیر شود دست از غذا بکشد، کیفیت نشستن سر سفره و شروه به غذا با بسم الله و شکر خدا. 14 ـ آداب آب نوشیدن ایستاده یا نشسته، جرعه آشامیدن یا مکیدن و با فاصله آب خوردن. 15 ـ آداب کسب و تجارت. 16 ـ آداب کشاورزی. 17 ـ آداب حفظ سلامتی، بهداشت، پیشگیری و درمان. 18 ـ آداب آموزگاری و شاگردی، درس و کتاب، تالیف و نگارش و مباحثه و گفتگو برای تمرین درس. 19 ـ آداب معاملات خرید و فروش، اجاره و رهن و غیره. 20 ـ آداب نگاهداری مرغ و پرندگان. 21 ـ آداب تمیزکردن اتاق و حیاط خانه و چگونگی خانه و اتقاهایش. 22 ـ آداب نگاهداری چارپایان و دیگر حیوانات، آب و علوفه دادن و جابجا کردن. 23 ـ آداب ساختمان بالا بردن و ساختن بنا روی زمین. 24 ـ آداب خیابان کشی، حفر چاه و کانال کشی رودخانه. 25 ـ آداب بهره برداری از ثروتها و منابع طبیعی از قبیل: معادن، گنج در دریا و خشکی. 26 ـ آداب سفر و حضر. 27 ـ آداب سربریدن حیوانات. 28 ـ آداب قضاوت و دادرسی: قاضی، شاهد، منشی، وکیل. 29 ـ آداب پوشیدن زیور آلات و نگاه کردن در آیینه. 30 ـ آداب مستراح رفتن و نشستن، ذکر گفتن، طهارت گرفتن و غیره. 31 ـ آداب معاشرت با مردم، بستگان و نزدیکان و عموم مردم، کیفیت دست دادن و غیره. 32 ـ آداب صلح و پیمان نظامی بستن و جنگ و حمله. 33 ـ آداب سوار شدن و پیاده شدن، در بین راه منزل کردن، رفیق راه گرفتن. 34 ـ آداب محتضر، میت، تشییع جنازه، کفن و دفن، ساختن قبر، سوگواری و غیره. 35 ـ آداب سالم و بیمار. 36 ـ آداب ثروتمند و مستمند. 37 ـ آداب تبلیغ و ارشاد و کیفیت هدایت مردم. 38 ـ آداب حاکم و عالم و واعظ و امام جماعت و غیره. 39 ـ آداب وصیت، ارث، اجرای حدود شرعی و قصاص. 40 ـ آداب دعا و نماز و دیگر عبادات و زیارت مشاهد مشرفه. بررسی مفصل کلیه آداب اسلامی به چندین مجلد کتاب نیاز دارد(1).

1 ـ برای تفصیل آداب اسلام، رجوع شود به کتاب (حلیةالمتقین) تألیف مرحوم علامه مجلسی(ره) و کتاب (آداب الشریعه المطهره) از آثار مرحوم آخوند ملا محمد باقر فشارکی(ره) و از نظر تطبیق با علوم روز به کتابهای (اولین دانشگاه و آخرین پیامبر) تألیف آقای دکتر سید رضا پاک نژاد.

محرمات اسلام

محرمات اسلام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه