اسلام چیست؟ صفحه 7

صفحه 7

اقتصاد اسلامی

اقتصاد اسلامی

س: آیا اسلام دارای یک سیستم اقتصادی است؟ ج: البته اقتصاد سالم و آزاد، تنها در اسلام مطرح است و بس. سیستمهای اقتصادی موجود در دنیای امروز، هیچکدام اقتصاد سالم نیستند. اقتصاد سرمایه‌داری، مسئله توزیع عادلانه ثروت را بکلی به دست فراموشی سپرده است. عده معدودی سرمایه‌دار میلیون‌ها میلیون سرمایه را به خود اختصاص داده‌اند، و در دریایی از پول و تجملات غوطه می‌خورند در حالیکه در کنار آنان، روزانه هزاران نفر از شدت گرسنگی و برهنگی جان می‌دهند. اقتصاد کمونیستی، مالکیت خصوصی را از بین برده و اقتصاد جامعه را به کلی تباه ساخته است. در نتیجه در کشورهای کمونیستی، مردم در بدترین شرایط، زندگی می‌کنند. س: اقتصاد اسلامی چگونه است؟ ج: تشریح اقتصاد در اسلام، لازمه‌اش تألیف کتابهای مفصل در این زمینه است(1). ما در اینجا فقط به خطوط اصلی و قوانین کلی اقتصاد اسلامی می‌پردازیم، و اینکه چگونه اقتصاد اسلامی می‌تواند فقر و احتیاج را از جامعه ریشه‌کن سازد. خطوط اصلی اقتصاد در اسلام از این قرارند: اول: آزادی همه جانبه انسان: مردم در سایه حکومت اسلامی از آزادی همه جانبه برخوردارند. از این رو با جدیت و اخلاص کار می‌کنند، و راه پیشرفت از هر طرف برویشان باز است، طولی نمی‌کشد که در ردیف ثروتمندان قرار می‌گیرند، در یک جامعه اسلامی کمتر انسان نیازمندی را می‌توان یافت که واقعا راهی برای تأمین هزینه زندگیش نداشته باشد. در اسلام، منابع اصلی درآمد بدون هیچ قید و شرطی در اختیار همه انسانها قرار دارد و مالیات و عوارض هم به آنها تعلق نمی‌گیرد. بنا بر این، هرکس به سهم خود به شغلی می‌پردازد و از دسترنج خویش روزی می‌خورد و اضافه هم می‌آورد. اما، در چارچوب قوانین موجود در جهان: ـ منابع در آمد انحصاری هستند، و کسی حق بهره‌برداری از آنها را ندارد. ـ منابع مجاز در آمد هم، با انواع مالیات و عوارض محاصره شده‌اند. ـ بهره‌برداری از این منابع نیز، مقید به شرایط و خط و نشانهایی شده است. واضع است با چنین وضعی، انسان به منابع اصلی در آمد دسترسی ندارد، و اگر هم به منابعی دست یابد، شرایط کار و قوانین مالیات از همه طرف راه را بر او می‌بندند. روی این حساب، گزاف نگفته‌ایم اگر بگوییم این قید و بندها سطح درآمد فرد و جامعه را از صد در صد به صدی بیست تنزل داده است. مثلاً کشور عراق در دوران حکومت اسلامی آباد بود. کشاورزی داشت، پیشرفتهای عمرانی داشت، اما در حال حاضر قسمت کوچکی از آن آباد است و باقی ویران. کشوری که در سایه حکومت اسلامی چهل میلیون مسلمان بر سر سفره کمکهای مادی و معنوی آن برخوردار بودند، در حال حاضر، جمعیت آن به8 میلیون نمی‌رسد. دوم: سادگی حکومت اسلامی: در آغاز، وقتی اسلام عراق را فتح کرد، برای اداره فرمانداری عراق، فقط سه نفر ازمدینه اعزام شدند. راز این سادگی در بی‌آلایشی آن است که از نقطه نظر اسلام حکومت به سه منظور تشکیل می‌شود: 1 ـ اجرای عدالت در جامعه. 2 ـ حفظ مملکت از تجاوز دشمن. 3 ـ بالا بردن سطح زندگی مردم. از طرف دیگر، حکومت اسلامی این امتیازات را دارد: 1 ـ کاملاً ملی است. 2 ـ تقیدات و تجملات را کنار گذاشته است و به تشکیلات فراوان نیازی ندارد. 3 ـ مشکلات را به سرعت حل می‌کند. 4 ـ حس اعتماد در مردم بوجود می‌آورد و ایمان و وجدان را حاکم می‌گرداند. به همین جهت، نیازی به تشکیلات گسترده ندارد. کارمندان دولت بسیار معدودند، پول فراوان است و در نتیجه، سطح اقتصاد از دو جهت بالا می‌رود: 1 ـ کارمند برای خودش کار نمی‌کند، هزینه زندگیش را باید بنا بر این مردم تأمین کنند. وقتی کارمندان دولت معدود باشند، پولی که باید صرف پرداخت حقوق آنان شود، اضافه می‌آید، و دولت از نظر پول در مضیقه قرار نمی‌گیرد، و دستش برای اجرای طرحهای حیاتی در کشور باز می‌ماند. 2 ـ کسانی که کارمند دولت نیستند، برای خودشان کار می‌کنند و تولید کننده هستند، در صورتی که اگر کارمند باشند، مصرف کننده هستند بنا بر این، هراندازه در جامعه‌ای کارمند دولت کمتر باشد در آمد سرانه در آن جامعه بیشتر خواهد بود. مثال: ده نفر باهم در یک خانه زندگی می‌کنند و هریک از آنان می‌تواند روزانه یک دینار در آمد داشته باشد. از این ده نفر، اگر پنج نفر کارمند بشوند و اداره امور خانه را به عهده گیرند و قرار براین شود که بقیه اهل خانه مشترکاً هزینه زندگی این پنج نفر را بر عهده بگیرند، درآمد سرانه از یک دینار به نیم دینار کاهش می‌یابد، یعنی نصف می‌شود. زیرا، مجموع درآمد اهل خانه پنج دینار است که باید به ده نفر تقسیم شود. اما اگر، از این ده نفر، فقط یک نفر کارمند بشود و اداره همه کارها را بر عهده همین یک نفر بگذارند، مجموع درآمد اهل خانه9 دینار می‌شود که با تقسیم آن به ده نفر، در آمد سرانه فقط یک دهم کاهش می‌یابد. سوم: بیت المال: بیت المال عبارت است از خزانه دولت اسلامی که خمس و زکات و جزیه و خراج(2) از هرسو به آن سرازیر می‌شود. بیت‌المال دو وظیفه دارد: 1 ـ رفع نیازهای مردم. 2 ـ اجرای طرحهای عام المنفعه. ـ بیت‌المال به نیازمندان آنقدر پول می‌دهد که از حالت فقر بدر آیند و بی‌نیاز شوند. ـ به مسافران در راه مانده، هزینه سفر می‌دهد تا به وطنشان باز گردند. ـ به جوانانی که می‌خواهند ازدواج کنند، پول می‌دهد تا بتوانند زن بگیرند. ـ به بیمارانی که از عهده پرداخت پول دارویشان برنمی آیند، کمک می‌کند تا بهبود یابند. ـ به کسانی که سرمایه ندارند و می‌خواهند به کسب و تجارت بپردازند، سرمایه می‌دهد. ـ به کسانی که خانه ندارند و احتیاج به خانه دارند، کمک می‌کند تا بتوانند خانه بسازند. ـ به دانشجویانی که هزینه تحصیل ندارند، کمک هزینه می‌دهد. بطور کلی، نیازمندان جامعه همه به بیت‌المال مراجعه می‌کنند و بیت‌المال موظف است نیازشان را مرتفع سازد. جالب‌تر اینکه پولی که بیت‌المال در اختیار نیازمندان و مستمندان می‌گذارد، به هیچ وجه جنبه بخشش و احسان ندارد. بیت‌المال وظیفه دارد به همه امور عام المنفعه رسیدگی کند. خیابان کشی کند، روشنایی شهر و جاده‌ها را تأمین کند، درمانگاه بسازد، مدرسه باز کند، مسجد بسازد. بیت‌المال باید کاری کند که در جامعه نیازمندی وجود نداشته باشد، و هیچیک از طرح‌های عمرانی و اجتماعی و اقتصادی جامعه بی‌پشتوانه نماند. با این ترتیب، اسلام با استفاده از همین روشهای یاد شده توانسته است سطح اقتصاد جوامع اسلامی را بالا ببرد. و به همین جهت اقتصاد اسلامی برترین سیستم اقتصادی موجود در جهان به شمار می‌آید. اقتصاد اسلامی نه مانند کاپیتالیسم غربی، جامعه را دچار بحران می‌سازد و نه همانند سوسیالیسم شرقی، نیازهای اولیه مردم را نادیده می‌گیرند.

1 ـ دانشمندان و محققان اسلامی، نظام اقتصادی اسلام را از دیدگاههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. به زبان فارسی نیز کتابهای ارزنده‌ای در این زمینه چاپ و منتشر شده است، از جمله: (اقتصاد در مکتب اسلام) تألیف سید موسی صدر و خود آگاهی اسلامی که در زمینه مقایسه بین سه اقتصاد شرقی و غربی و اسلامی است نوشته آیت الله سید حسن شیرازی. ناشر. 2 ـ خراج، عبارت است از محصول زمینهایی که دولت تصرف کرده است، یا سپاهیان اسلام با کارزار به دست آورده‌اند، یا بهر ترتیب دیگری در اختیار مسلمانان قرار گرفته است.

اسلام آئین صلح

اسلام آئین صلح

س: اسلام دین صلح است یا جنگ؟ ج: اسلام آیین صلح است. در قرآن کریم آمده است: (یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة)(1) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید: همگی به صلح روی آورید. (و ان جنحوا للسلم فاجنح لها)(2) یعنی: اگر دشمن پیشنهاد صلح داد، بپذیر. س: بنا براین، آیا اسلام می‌گوید در برابر ستمگران و متجاوزان باید سر تسلیم فرود آورد؟ ج: نه هرگز اسلام دین عقل و عدل است، و ستمکشی از نظر اسلام مردود است. در قرآن کریم آمده است: (فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم)(3) یعنی: پس هرکس بر شما تجاوز و ستم کند، شما نیز به همان اندازه او را مورد تجاوز و ستم قرار دهید. (اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر)(4) یعنی: به کسانی که مورد محاصره دشمن قرار گرفته و مظلوم واقع شده‌اند، اجازه قیام داده شده و خداوند تواناست که آنان را یاری دهد. (وان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به)(5) یعنی: و اگر دست به انتقام زدید، همانگونه که با شما رفتار کرده‌اند با آنان رفتار کنید (و به همان اندازه که شما را شکنجه کرده‌اند، عذابشان دهید). س: اگر اسلام دین صلح است، چگونه جنگ با کفار را رخصت داده است؟ و چرا پیامبر اسلام به جنگ کفار رفته است؟ ج: جنگهای پیغمبر اکرم (ص) همه دفاعی بوده است(6) و هیچکدام جنبه تعدی یا کشورگشایی یا تصرف زمین و استعمار و استثمار نداشته است. س: شما می‌فرمایید اسلام هیچ‌وقت به جنگ ابتدائی دست نزده است؟! ج: چرا در مواردی که یکی از دو انگیزه زیر وجود داشته است: 1 ـ در راه خدا: برای نجات بخشیدن مردم از آلودگیهای اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و غیره. 2 ـ در راه مستضعفین: برای نجات بخشیدن ملتهای زیر ستم از سلطه ستمگران و استعمارگران. خداوند متعال می‌فرماید: (و مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین)(7) یعنی: چرا در راه خدا و در راه مستضعفین به کار زار کفار قیام نمی‌کنید. س: فرق جنگهای اسلامی با جنگهای غیر اسلامی چیست؟ ج: بطور اختصار عبارت است از: 1 ـ جنگ اسلام، جنگ رهایی بخش است، رهایی بشریت از خرافات و آلودگی گناهان، نجات مستضعفین از چنگال استعمارگران و دفاع در برابر مهاجمان داخلی و خارجی. 2 ـ اسلام در هنگام جنگ موازین اخلاقی را کاملاً رعایت می‌کند: ـ متعرض زنان، کودکان، بیطرف‌ها، زاهد، راهب و غیره نمی‌شود. ـ آب را بروی دشمن نمی‌بندد، آب آشامیدنی دشمن را زهرالود نمی‌کند و درختها را از بین نمیبرد. ـ تا آنجا که امکان داشته باشد، از شروع یا ادامه کارزار جلوگیری می‌کند. به مجرد آن که بر دشمن مسلط شد، اعلام عفو عمومی می‌کند. چنانکه حضرت رسول اکرم (ص) در مورد اهل مکه، و حضرت علی (ع) در باره اهل بصره، همین کار را کردند. 3 ـ خوشرفتاری با مردم کشورهای فتح شده و دشمن شکست خورده: ـ همه افراد و گروههای جامعه را از عدال برخوردار می‌گرداند. ـ مناطق فتح شده را استثمار نمی‌کند و عایدات و محصول کشاورزی هر منطقه را به ساکنان همان منطقه می‌دهد. ـ در مورد اداره امور مناطق فتح شده استبداد به خرج نمی‌دهد و اگر در میان ساکنان منطقه افرادی واجد شرایط باشند، خود آنها را به حکومت می‌گمارد. ـ آزادی کامل و تساوی واقعی برقرار می‌کند. اما جنگهای غیر اسلامی رهایی بخش نیستند، بلکه درست بعکس، به منظور تحکیم پایه‌های استبداد انجام می‌گیرند. فاتحان بعد از چیره شدن بر دشمن به کشتار مخالفان می‌پردازند و پایه‌های استثمار و استبدادشان را با ایجاد ترس و خفقان محکم می‌کنند. آنچه در مقایسه جنگهای اسلامی و غیر اسلامی گفتیم، ادعا نیست بلکه تاریخ گواه این امتیازات اسلام است. ناگفته نماند ما منکر آن نیستیم که احیاناً ممکن است در بعضی فتوحات اسلام، از اصول یاد شده تخلفی شده باشد، یا اینکه در بعضی کشورگشایی‌های غیر اسلامی، اصول انسانی رعایت شده باشد، اما ربطی به اصول و قواعد کلی ندارد.

1 ـ سوره بقره: آیه 208. 2 ـ سوره انفال: آیه 61. 3 ـ سوره بقره: آیه 194. 4 ـ سوره حج: آیه 39. 5 ـ سوره نحل: آیه 126. 6 ـ (الرسول فی‌المدینه) از مؤلف همین کتاب. 7 ـ سوره نساء: آیه 75.

حکومت اسلامی

حکومت اسلامی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه