- [باب منشهای هشتگانه] 1
- (789) در مؤمن هشت منش شایسته است 1
- (790) هشت تن اند که نماز ایشان پذیرفته نیست 2
- (791) بردارندگان عرش هشت اند 2
- (793) سقف خانه از هشت متر بیشتر جائز نیست 3
- (792) بهشت هشت در دارد 3
- (794) هشت جفت 4
- (795) هشت تن از شمار مردم نیستند 4
- (796) هر که در مساجد رفت و آمد کند یکی از هشت منش را بیابد 5
- (797) هشت تن هر گاه خوار گردند باید خود را نکوهش کنند 5
- (798) مساجد را از هشت چیز دور بدارید 6
- (799) ایمان هشت منش است 6
- (800) گناه های بزرگ هشت است 7
- (801) علی را هشت منش است 8
- (802)- خدا نه منش به پیامبر داد 9
- [باب منشهای نه گانه] 9
- اشاره 9
- (804) فاطمه دخت پیامبر را نه نام است 10
- (803) به پیروان علی نه چیز داده شده 10
- (806) پیامبر به علی گفت: به واسطه تو خدا نه منش به من داد 11
- (805) خدا به علی نه چیز داده که جز به محمد به کسی نداده 11
- (807) آفت نه چیز، نه چیز است: 12
- (809) حکم نه چیز از پیروان اسلام برداشته شده 13
- (808) در خرمای برنی نه خاصیت است 13
- (810) از نه چیز منع شده 13
- (811) بزهکار را نه ساعت وقت می دهند 14
- (812) پیشوایان از فرزندان حسین بن علی نه تن اند 14
- (814) امیر المؤمنین علی نه سخن گفته 15
- (813) هنگامی که پیامبر درگذشت نه زن داشت 15
- (815) اندازه رسیدن زن نه سال است 16
- (816) زنی که از شوی خویش نه طلاق عدی گرفته بر وی همیشه حرام خواهد بود 16
- (817) زکات در نه چیز ثابت است 17
- (818) نماز آدینه از نه تن ساقط گردد 18
- (819) نه چیز سبب فراموشی می شود 18
- (821) هنگامی که امام دوازدهم ظهور می کند از نه قبیله به وی می پیوندند 19
- (820) معجزه های نه گانه موسی (ع) 19
- باب منشهای دهگانه 20
- (822) پیامبر (ص) را ده نام است 20
- (823) همیشه رفت و آمد برای یکی از ده کار است 21
- (824) خدا خرد را به دو چیز توانایی داد 22
- (825) ده چیز از صفات پیشوایی ست 23
- (826) علی از پیامبر به ده چیز بهره مند شد 24
- (827) پیروان علی را به ده چیز مژده است 26
- (828) ده منش از اخلاق بزرگ است 26
- (830) خدا ده صفت را در پیامبر و خاندان وی گرد کرده 27
- (829) ده چیز نشانه پدید آمدن رستاخیز است 27
- (831) هر که ده منش داشته باشد بهشت می رود 28
- (832) گراینده خردمند نباشد تا ده منش در وی نباشد 28
- (833) خوردن ده اندام از اندامهای گوسفند کشته جایز نیست 29
- (834) ده چیز از مردار پاک است 29
- (835) ده تن در ده چیز طمع مکنند 29
- (836) در ده جا نماز گزاردن روا نیست 30
- (837) ده تن به بهشت نروند 31
- (838) تندرستی ده پاره است 32
- (840) زهد ده جزء است 32
- (839) ده تن خود و دیگران را به گرفتاری می افکنند 32
- (841) ده گونه کنیز بر مالک خود حرام اند 33
- (842) شهوت ده جزء است 33
- (843) حیا ده پاره است 34
- (845) یک زن شکیبایی ده مرد را دارد 34
- (844) کودکانی که به ده سالگی می رسند بستر ایشان را از زنان جدا می کنند 34
- (846) ده چیز است که برخی از برخی دشوارتر است 35
- (847) در خربزه ده خاصیت است 37
- (849) نماز بر ده وجه است 38
- (848) ده چیز خوشی آور است 38
- (852) پاداش آنکه ده رمضان پیاپی روزه گرفته باشد 39
- (853) پاداش آنکه ده حج گزارده باشد 39
- (851) پیامبر در باره باده ده تن را نفرین کرده 39
- (850) در شیعه ده منش است 39
- (855) پیش از رستاخیز ده نشانه است 40
- (854) برکت ده پاره است 40
- (856) اسلام بر ده جزء نهاده شده است 41
- (857) گروش ده پایه است 41
- (858) پاداش آنکه ده سال برای خدا بانگ نماز کرد 42
- (859) در مسواک کردن ده منش است 42
- (860) نشانه های قیامت ده چیز است 43
- (861) پیامبر در شبانروزی ده دوره هفت شوطی به کعبه طواف می کرد 43
- (862) کسی که در روز رمضان ده بار با زنی مقاربت کرد 44
- (863) ده سخن پند آمیز 44
- (865) تیرهای بر دو باخت جاهلیت ده بوده است 45
- (864) ده تن از پیروان اسلام به خدا کافراند 45
- (866) آنچه بر هر مسلمانی ست که هر روز پیش از بر آمدن آفتاب و فرو شدن آن ده بار بگوید 46
- (868) نام یازده اختری که یوسف آنها را با آفتاب و ماهتاب در خواب دید که وی را نماز می برند 47
- باب منشهای یازدهگانه 47
- (869) چاه زمزم یازده نام دارد 47
- (867) پسران عبد المطلب با عباس ده تن بودند 47
- - (870) باب یکم تا دوازدهم 48
- بابهای منشهای دوازده گانه 48
- (871) بدترین خلق اولین و آخرین دوازده تن اند 50
- (872) راه شناختن نیم روز در هر یک از ماههای دوازده گانه رومی با سایه انسان 52
- (873) کسانی که با خلافت ابی بکر مخالفت کردند دوازده تن بودند 53
- (874) خدا از اسرائیل دوازده سبط برآورد و از حسن و حسین نیز دوازده سبط 57
- (875) پیشوایان پس از پیامبر دوازده تن اند 58
- اشاره 58
- (876) قیس بن عبد اللَّه گفته: 58
- (879) از مسروق روایت شده که گفته: 59
- (878) مسروق گفته: 59
- (877) ابو القاسم عتاب گفته: 59
- (881) جابر بن سمره گفته: 60
- (883) سماک پور حرب و زیاد بن علاقه و حصین بن عبد الرحمن همه از جابر بن سمره روایت کرده اند که پیامبر گفت: 60
- (882) از جابر بن سمره روایت شده که گفت: 60
- (880) از جابر پور سمره روایت شده که گفت: 60
- (884) سماک پور حرب از جابر بن سمره روایت کرده که گفت: 61
- (885) شعبی از جابر بن سمره روایت کرده که گفت: 61
- (886) سعد بن قیس همدانی از جابر بن سمره روایت کرده که گفت: 61
- (889) از سماک بن حرب و زیاد بن علاقه و حصین بن عبد الرحمن روایت کرده اند 62
- (887) سماک و عبد اللَّه بن عمیر و حصین بن عبد الرحمن گفته اند 62
- (888) زیاد بن علاقه و عبد الملک بن عمیر از جابر بن سمره نقل کرده اند که می گفت: 62
- (890) شعبی از جابر بن سمره روایت کرده که او می گفت: 63
- (892) عامر شعبی از جابر بن سمره روایت کرده 63
- (891) شعبی از جابر بن سمره روایت کرده 63
- (896) سعید بن خالد از جابر بن سمره از پیامبر روایت کرده 64
- (894) از اسود بن سعید همدانی روایت شده 64
- (893) باز از شعبی از جابر بن سمره روایت شده که گفت: 64
- (895) عبد الملک بن عمیر گفته: 64
- (898) عامر بن سعد گفته: 65
- (897) ابن سیرین از جابر بن سمره سوانی روایت کرده که او می گفت: 65
- (899) از سرح برمکی در کتاب روایت شده که گفته: 65
- (902) از وهب بن منبه روایت شده که می گفت: 66
- (903) از کعب الاحبار روایت شده که در خلفاء گفته: 66
- (900) از ابی خالد روایت شده 66
- (901) از مکحول روایت شده که می گفت: 66
- (905) باز شعبی از جابر بن سمره روایت کرده که او می گفت: 67
- (906) سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی روایت می کند 67
- (904) از سماک روایت شده که گفت: 67
- (907) از علی بن ابی طالب روایت شده 68
- (908) از امام صادق روایت شده که گفت: 69
- (909) سلیم بن قیس هلالی گفته: 70
- (912) زراره بن أعین گفته: 71
- (911) ابو حمزه ثمالی از امام محمد باقر (ع) روایت کرده که می گفت: 71
- (910) جابر بن عبد اللَّه أنصاری گفته: 71
- (913) سماعه بن مهران گفته: 72
- (914) تمیم بن بهلول گفته: 72
- (915) از امام باقر روایت شده که گفت: 73
- (916) و به همین اسناد گفت که پیامبر به یاران خود گفته: 73
- (917) زراره گفته: 74
- (919) از زراره روایت شده که گفت: 74
- (918) از ابی بصیر روایت شده که گفت: 74
- (920) در مسواک کردن دوازده خاصیت است 75
- (921) حدیث دوازده پرده 76
- (922) پرهیزگاران را دوازده نشانه است 77
- (924) پیامبر جعفر بن أبی طالب را دوازده گام استقبال کرد 78
- (925) در تابوت ژرف دوزخ دوازده تن اند 78
- (923) بر دوازده تن درود مفرستید 78
- (926) بر خوان دوازده چیز است 79
- اشاره 79
- (927) ماههای سال دوازده است 79
- (928) از عبد اللَّه بن عمر روایت شده که گفته: 80
- (929) محمد بن ابی عمیر از امام صادق (ع) روایت کرده 81
- (930) شب دوازده ساعت است و روز دوازده ساعت 82
- (931) [نامهای ساعات شب و روز] 82
- (932) بروج چرخ دوازده است، بیابانهای بزرگ دوازده است، دریاهای کلان دوازده است، جهانها نیز دوازده است 84
- (933) دوازده درمی از پیامبر 85
- (934) سرشناسان پیامبر بر مردم مدینه دوازده تن بودند 86
- بابهای سیزدهگانه 88
- (935) مسخ شدگان سیزده گونه جانوراند 88
- (936) پسر بچه از سیزده تا چهارده سالگی رسیده می گردد 90
- (937) سیزده منش از فضائل امیر المؤمنین علیست 91
- بابهای منشهای چهاردهگانه 92
- (939) غسل در چهار ده جا رسیده 92
- (938) در خضاب کردن چهارده منش است 92
- (940) یاران عقبه که برای کشتن پیامبر کمین کرده بودند چهارده تن اند 93
- [بابهای منشهای پانزدهگانه] 94
- (941) هر گاه مردمان پانزده منش را به جای آورند گرفتاری بر ایشان چیره گردد 94
- (942) کودک در میان پانزده، شانزده سالگی به روزه وادار می شود 94
- (944) پاداش آنکه پانزده روز از ماه رجب را روزه بدارد 95
- (943) کسانی که ایام تشریق در منی هستند پس از پانزده نماز تکبیرات بگویند 95
- (945) نوره کشیدن در هر پانزده روز لازم است 96
- (946)- حق دانا شانزده چیز است 97
- باب منشهای شانزده گانه 97
- (947) شانزده چیز تهی دستی آرد و هفده چیز فراخ روزی 98
- (948) شانزده چیز از فرزانگی ست 99
- (949) شانزده دسته از پیروان محمد (ص) با خاندان وی دشمن اند 100
- باب منشهای هفدهگانه 103
- (950)- غسل برای هفده جا رسیده 103
- (952) آنچه خدا بدان شخص هیجده ساله را سرزنش کرده 104
- (951) امیر المؤمنین هیجده منقبت دارد 104
- باب منشهای هیجدهگانه 104
- باب منشهای نوزده گانه 105
- (953) نوزده کلمه است که هر گرفتاری به آنها دعا کند گرفتاریهای او برطرف شود 105
- (954) نوزده حکم از زنان ساقط است 106
- (955) نوزده پرسش که امام صادق در مجلس منصور از پزشک هندی پرسید 107
- باب منشهای بیست گانه و ما فوق آن 110
- (956) در دوستی خاندان پیامبر بیست منش است 110
- (957) مؤمن نزد خدا بیست منش دارد 111
- (958) پاداش آنکه بیست بار حج گزارده 112
- (959) بیست و سه منش پسندیده از امام علی بن الحسین 113
- (960) آنچه در باره شب 21 و 23 رمضان رسیده 115
- (962) نماز جماعت بیست و پنج درجه از نماز فرادی برتر است 116
- (961) از بیست و چهار چیز منع شده است 116
- (963) در نماز بیست و نه منش است 117
- (964) در دانش بیست و نه سود است 117
- (965) چیزهایی که أبو ذر از پیامبر پرسید 119
- اشاره 121
- (966)- پیشوا سی نشانه دارد 121
- بابهای منشهای سی گانه 121
- (967) و در حدیث دیگری گفته؟ 123
- (968) رمضان سی روز است و هرگز کمتر نگردد 124
- (969) زنانی که در کتاب و سنت حرام شده سی و چهار گونه اند 125
- (970) خدا از آدینه تا آدینه دیگر سی و پنج نماز بر مردمان واجب گردانیده 126
- (971)- باده گسار تا چهل روز نماز وی پذیرفته نمی شود 127
- بابهای منشهای چهل گانه و اندی 127
- (972) روزه بر چهل گونه است 128
- (974) آنکه پس از مرگ وی چهل تن از مؤمنین به نیکی وی گواهی دهند 130
- (973) آنکه پیش از خود در باره چهل تن از برادران خود دعا کند سپس برای خود 130
- (975) در نهی از دور نکردن موی زهار بیشتر از چهل روز 130
- (978) دیه سگ شکاری چهل درم است 131
- (976) زمین تا چهل روز از بول ختنه نکرده پلید می شود 131
- (977) در حکم آنکه کنیز بستاند و هر چهل روز یک بار با وی مباشرت نکند و او عمل حرام کند 131
- (980) استغفاری که چهل گناه بزرگ بدان آمرزیده می شود 132
- (979) خدا میان دو جمله کفر آمیز به فرعون چهل سال فرصت داد 132
- (981) رحم و خویشاوندی تا چهل پشت است 133
- (982) چون امام دوازدهم آشکار شود خدا بهر شیعه یی نیروی چهل مرد دهد 133
- اشاره 134
- (983) کسی که چهل حدیث بر کند 134
- (984) امام صادق (ع) گفته: 134
- (985) هر نعمتی که خدا به تو داده آن را سپاس کنی: 135
- (986) پیرامون مسجد چهل ارش است که به تازی ذراع گویند و همسایگی تا چهل سرا باشد از چهار سوی 136
- (987) آنکه چهل سال یا بیشتر زندگی کند 137
- اشاره 137
- (988) پیامبر (ص) گفته: 138
- (989) پاداش آنکه چهل بار حج گزارده است 138
- (990) استدلال امیر المؤمنین علی با ابو بکر 139
- اشاره 144
- (993) احتجاج امیر المؤمنین علی با مخالفین خود در کار خلافت 144
- (994) علی گفت. 146
- (995) علی گفت: 147
- (996) علی گفت: 149
- (997) پیامبر گفت: 151
- (998) پنجاه حقی که امام علی بن الحسین به یکی از یاران خود نگاشته 154
- اشاره 154
- اشاره 154
- [بابهای منشهای پنجاهگانه و بالاتر] 154
- (999) حق نمازگزاری، آن ست که بدانی روی به درگاه خدا آورده یی، 156
- (1000) و حق آزادکننده تو که بر تو حق نعمت دارد- 159
- (1001) و حق بستانکاری که خواسته خود می خواهد، 161
- (1002) پنجاه منش از منشهای گراینده است 162
- (1003) پاداش آنکه پنجاه حج گزارده باشد 163
- اشاره 164
- [بابهای منشهای هفتادگانه و بالا] 164
- (1004) امیر المؤمنین علی (ع) هفتاد هنر دارد که کسی از مردمان در آنها با وی شریک نیستند 164
- اشاره 164
- (1005) [ادامه روایت] 167
- (1006) [ادامه روایت] 170
- (1007) [ادامه روایت] 172
- (1008) [ادامه روایت] 174
- (1009) [ادامه روایت] 176
- (1011) پاداش آنکه پس از نماز بام هفتاد بار آمرزش خواهد 177
- (1010) پاداش آنکه در قنوت نماز وتر هفتاد بار آمرزش خواهد 177
- (1012) پاداش آنکه در هر روز از ماه شعبان هفتاد بار آمرزش خواهد 178
- (1014) سود خوارگی هفتاد جزء است 179
- (1013) درفش ستایش هفتاد تکه دارد 179
- (1016) پیروان اسلام هفتاد و دو گروه گردند 180
- (1015) گفتار بنده یی که هفتاد سال در دوزخ بود 180
- (1017) روایاتی که امت را هفتاد و سه گروه دانسته 181
- اشاره 182
- (1018) هفتاد و سه منش راجع به زنان و آداب ایشان است 182
- (1019) [ادامه روایت] 184
- (1020) خدا به خرد هفتاد و پنج سپاه داد و به جهل نیز هفتاد و پنج سپاه 185
- اشاره 185
- (1021) [ادامه روایت] 186
- (1022)- برای امیر المؤمنین علی هشتاد آیه نازل شد که کسی را در آنها با وی انبازی نبود 188
- (1023) پیامبر در حد باده گساری هشتاد تازیانه زد 188
- باب منشهای هشتادگانه و ما فوق 188
- (1025) خدای را نود و نه نام است 189
- (1024) در نمازهای پنجگانه نود و پنج تکبیر است 189
- (1026) پاداش صد بار «لا اله الا اللَّه» و صد بار استغفار 190
- اشاره 191
- (1027)- پرسشها مرد جهودی از علی 191
- باب منشهای از یک تا صد 191
- (1028) [ادامه روایت] 193
- (1029) [ادامه روایت] 195
- (1030) از یکی از پیروان خاندان پیامبر (ص) روایت شده که گفت: 196
- (1031) پیامبر صد و بیست بار به معراج رفت 197
- (1032) صد و بیست گونه میوه 197
- (1033) اهل بهشت صد و بیست دسته اند 197
- (1036) مستحب است آنکه به مکه می رود به شماره سال 360 بار طواف کند و هر گاه نتواند 360 دور طواف کند 198
- (1035) سال سیصد و شصت روز است 198
- (1034) هر که همه قرآن را بر کند هر ساله دویست دینار زر سرخ از بیت المال حقوق دریافت می کرد 198
- (1037) منشهایی از شرایع دین اسلام 199
- اشاره 199
- (1038) نمازهای واجب عبارت است از: 200
- (1039) بیشتر ایام حیض زن تا ده روز است و کمترین آن سه روز، 202
- (1040) و نیکی رسانیدن به پدر و مادر واجب است. 204
- (1041) مسلمان تا امکان دارد باید از گناههای کبیره اجتناب کند و آنها از این قرار است: 205
- [بابهای منشهای چهار صدگانه] 206
- (1042) امیر المؤمنین (ع) در مجلسی چهار صد سخن سودمند برای دین و دنیای مردم گفت 206
- (1059) نماز چهار هزار باب دارد 237
- باب منشهای بعد از هزار 237
- (1058) دو هزار سال قبل از آفرینش آسمان و زمین نوشته شده 237
- (1060) هفت هزار سال قبل از آفرینش آدم بر ساق عرش نوشته شده 238
- (1063) نوری که پیش از آفرینش آدم نزد خدا بود 239
- (1061) کسی که روایت کرده خدا دوازده هزار عالم دارد 239
- (1062) اصحاب پیامبر (ص) دوازده هزار تن بودند 239
- (1064) یاد آوری نوری که میان دو شانه محمد فرشته نوشته شده بود بیست و دو هزار سال قبل از آفرینش آدم 240
- (1065) خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر و صد و بیست و چهار هزار وصی بیافرید 240
- اشاره 241
- (1067) پیامبر (ص) به علی (ع) هزار در از دانش آموخت که از هر دری هزار در گشوده گردد 241
- (1066) خدا با موسی (ع) صد و بیست و چهار هزار کلمه املاء کرد 241
- (1068) اصبغ بن نباته گفته: 242
- (1069) عبد اللَّه بن عمر گفته: 242
- (1071) بکیر بن اعین گفته: 243
- (1070) موسی بن بکر گفته: 243
- (1072) اصبغ بن نباته گفته: 244
- (1073) زراره گفته: 245
- (1074) اصبغ بن نباته گفته: 245
- (1075) از عبد اللَّه بن هلال روایت شده که گفت: 245
- (1076) ابو بصیر گفته: 246
- (1078) مرازم بن حکیم ازدی از امام صادق (ع) روایت کرده که می گفت: 246
- (1077) بشیر دهان از امام صادق (ع) روایت کرده 246
- (1080) أبو بکر محمد بن الحضرمی از امام محمد باقر (ع) روایت کرده که می گفت: 247
- (1082) أبو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که می گفت: 247
- (1079) حارث بن مغیره از امام صادق (ع) روایت کرده که می گفت: 247
- (1083) ابان بن تغلب از امام صادق (ع) روایت کرده که او می گفت: 248
- (1085) ذریح محاربی از امام صادق (ع) روایت کرده که می گفت: 248
- (1084) عبد الحمید بن أبی الدیلم از امام صادق (ع) روایت کرده که او می گفت: 248
- (1088) جابر بن یزید جعفی از امام محمد باقر (ع) روایت کرده که او می گفت: 249
- (1087) عبد اللَّه بن میمون قداح از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده 249
- (1086) عبد اللَّه بن مغیره از امام محمد باقر (ع) روایت کرده که می گفت: 249
- (1090) أبو حمزه ثمالی از علی بن الحسین (ع) روایت کرده که او می گفت: 250
- (1091) اصبغ بن نباته گفته از علی شنیدم که می گفت: 250
- (1089) ذریح بن یزید محاربی گفته از امام صادق (ع) شنیدم که می گفت: 250
- (1092) بکر بن حبیب از امام محمد باقر (ع) روایت می کند که گفت: 251
- (1093) سلیمان بن مهران از امام جعفر بن محمد روایت کرده 251
- (1094) خدا هزار هزار جهان و هزار هزار انسان بیافرید 252
- [باب منشهای هزار و بعد از هزار] 252
- اشاره 252
- مقدمه اعلام خصال 254
- اعلام خصال صدوق 256
ترجمه
(1020) خدا به خرد هفتاد و پنج سپاه داد و به جهل نیز هفتاد و پنج سپاه
اشاره
- سماعه پور مهران گفته: نزد امام صادق (ع) بودم، گروهی از دوستان وی نیز بودند، یاد آوری از عقل و جهل شد. امام گفت:
عقل و سپاه وی را بشناسید تا در کارها رهنما شده باشید گفتم: برخی تو ما آنچه تو به ما آموزی دیگر چیزی نشناسیم. در پاسخ گفت: خدا عقل را بیافرید از نور خویش و از سوی راست عرش بداشت و به وی گفت:
فرا پیش آی بیامد سپس گفت: باز گرد باز گشت. خدا گفت: ترا از همه مخلوقات برتر آفریدم و بر همه ایشان ترا گرامی داشتم. آنگاه جهل را از دریای شور و تاریک بیافرید و به آن گفت: بازگرد بازگشت آنگاه گفت: فرا پیش آی نیامد. گفت: بزرگی می نمایی آن را نفرین کرد، سپس برای عقل هفتاد و پنج لشکر فراهم کرد چون جهل آن گرامی داشت را از خدا دید و آن لشکری را که به عقل داد، دشمنی آن را در دل گرفت و گفت: خدایا، این نیز مخلوقی چون من است. آن را بیافریدی و نیرو و سپاه دادی من ضد آن هستم و نیرویی ندارم مرا نیز چون او لشکری ده.
گفت: می دهم اما اگر پس از آن گناه ورزیدی ترا با سپاه تو از آمرزش خویش دور گردانم. جهل پذیرفت. آنگاه خدا به وی نیز هفتاد و پنج سپاه داد. یکی از سپاه های عقل خیر و نیکی ست که وزیر و دستور عقل است
و ضد آن شر است که وزیر و دستور جهل است، ایمان و گرایش است و ضد آن کفر است، اعتقاد است که ضد آن انکار است، امید است و ضد آن نومیدی ست، داد است که ضد آن بی داد است، خشنودیست که ضد آن خشم است، سپاس است که ضد آن ناسپاسی ست آز است که ضد آن ناامیدیست، توکل است که ضد آن آز است، مهربانی ست که ضد آن فریب و نامهربانی ست. آمرزش است که ضد آن خشم است، دانایی ست که ضد آن