دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 1066

صفحه 1066

شاه آن آب انار را آشامید و از رنگ و عطر و طعم و رنگش لذت برد و انعام سنگینی به آن پیرمرد باغبان داد و تحسینش کرد؛ ضمنا از او پرسید: این آب انار را از چند انار گرفتی؟ گفت: از یک انار گرفته ام. شاه و همراهان تعجب کردند که یک انار و این آب فراوان با این رنگ و طعم عالی! وزیر پرسید: این باغ از آن کیست؟ پیرمرد گفت: این از باغ های دولتی است، من اجاره کرده ام. وزیر گفت: چقدر مال الاجاره می دهی؟ پیرمرد مبلغی گفت که به نظر وزیر بسیار کم آمد؛ در مقابل باغ به این بزرگی و میوه های به این فراوانی و پر آبی و شادابی به نظرش خیلی کم بود. چیزی نگفت و موقع بازگشت در بین راه به شاه گفت: این درست نیست که ما از این باغ پردر آمد این مبلغ کم مال الاجاره بگیریم. اجازه بدهید ما میزان اجاره را بالا ببریم. شاه اگرچه چیزی نگفت اما اظهار تمایل کرد.

مدتی گذشت. دوباره شاه عبورش به در آن باغ افتاد. وزیر که با جمعی همراه شاه بود در زد، پیر مرد آمد. شاه آب انار خواست. او رفت ولی این بار طول کشید تا آمد و ظرف آب انار را به دست شاه داد، شاه نوشید و اما با کمال تعجب دید هم مقدار آب انارش از نوبت پیش کمتر است و هم رنگ و بو و طعم قبلی را ندارد! رو به پیرمرد کرد و گفت: تعجب می کنم! آب انار امروز با نوبت قبلی فرق کرده است! پیرمرد گفت: بله من هم متعجبم چه شده است. با اینکه نه آب تغییر کرده، نه هوا و نه من در خدمتگزاری کوتاهی کرده ام ولی مدتی است که انارها کم آب شده و رنگ و بو و طعمشان را هم از دست داده اند! شاه گفت: تو خودت در امر باغ و باغداری با تجربه هستی، به نظر خودت چه چیز ممکن است سبب این تغییر شده باشد؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه