دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 123

صفحه 123

جلوی همه این ها را بگیرد تا عقلش آزادانه بتواند به بدن و قوا فرمان بدهد و مثلا بگوید: این جا برو، آن جا نرو، این مقدار استفاده کن، آن مقدار استفاده نکن، و خلاصه فرمان عقل در بدن حاکم مطلق باشد از نظر اینها نیز ریشه اخلاق برمی گردد به عدالت و توازن، اما توازن برای چه؟ برای آزادی عقل و در واقع اخلاق از نظر این حکما از مقوله آزادی است به یک معنا و از نظر مقوله حاکمیت عقل است به معنی دیگر، که اگر آزادی بگوییم می شود آزادی عقلی.

من_اب_ع

مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 311-308

کلی__د واژه ه__ا

اخلاق روح انسان فلاسفه سعادت عقل عدل

نظر افلاطون در مورد اخلاق درست

عدل را سه جور تعریف می کنند: یکی برابری، دیگر «اعطاء کل ذی حق حقه؛ حق هر صاحب حقی داده شود»، سوم توازن و هماهنگی. اگر تعریف سوم را در نظر بگیریم که توازن و هماهنگی است، عدل مساوی می شود با زیبائی. چون زیبائی نوعی توازن است. (در کتاب جامع السعادات مرحوم ملا مهدی نراقی بحثی راجع به عدل از آن جهت که عدل از مقوله زیبائی است می کند) افلاطون معتقد بوده است که قوا و استعدادهایی که در انسان هست گوناگون است. راست هم می گوید. غیر افلاطون هم این حرف را گفته اند.

در انسان استعدادهای طبیعی هست، استعدادهای مافوق طبیعی هم هست، استعدادهای حسی هست، استعدادهای عقلی هست. گفته است همین طور که انسان از ناحیه بدن اگر اعضایش متناسب باشد زیباست، از نظر روح و روان نیز اگر قوا و استعدادهای خود را طوری تربیت کند که متوازن باشد، هر قوه ای از قوه ها را در آن حد معینی که دارد اشباع کند، نه بیشتر و نه کمتر و جلوی افراط و تفریط را بگیرد زیباست. می بینید در کتب اخلاق ما روی افراط و تفریط زیاد بحث می کنند و بعد می گویند اخلاق خوب اخلاق حد وسط است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه