دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 1548

صفحه 1548

من_اب_ع

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 57-56

کلی__د واژه ه__ا

دنیا اخلاق انسان تقوی ابتلا احساسات

نتیجه تقوا در داستان حضرت یوسف (ع)

در قرآن کریم در اواخر سوره مبارکه یوسف آیه ای است که به منزله نتیجه گیری از آن داستان عجیب و پرهیجان است. در داستان حضرت یوسف (ع) آنجا که داستان نزدیک است به آخر برسد، یعنی بعد از آنکه یوسف، عزیز مصر می گردد و برادران یوسف در اثر قحطی برای تهیه غله از کنعان به مصر می آیند، آنها یوسف را نمی شناسند ولی یوسف آنها را می شناسد و یوسف به بهانه ای بنیامین را که از طرف مادر هم با یوسف برادر بود پیش خود نگه می دارد. در این وقت برای بار دوم برادران می آیند و با گردن کج و التماس از یوسف گندم می خواهند و حالت عجز و التماس خاصی به خود می گیرند، و چقدر خوب قرآن کریم منظره تذلل و زاری و کوچکی آنها را در این آیه مجسم کرده است.

می گویند: «یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین؛ ای عزیز و ای مهتر! ما و خانواده مان را فقر و قحطی گرفته و وجه ناقابلی با خود آورده ایم. پس پیمانه ما را کامل کن و بر ما مسکینان تصدق کن. خداوند به تصدق کنندگان پاداش می دهد» (یوسف/ 88). یوسف تا این وقت خودش را معرفی نکرده بود. در این وقت خواست خودش را به آنها بشناساند: «قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون؛ گفت یادتان هست که از روی جهالت و نادانی با یوسف و برادرش چه کردید؟» (یوسف/ 89). همینکه این جمله را گفت که آیا یادتان هست با یوسف و برادرش چه کردید آنها یکه خوردند: «قالواء انک لانت یوسف قال انا یوسف و هذا اخی قد من الله علینا انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین؛ گفتند آیا تو یوسف هستی؟ گفت بلی من یوسفم و این هم برادر من است. خداوند عنایت و لطف خاص خود را شامل حال ما گردانید. هر کس که تقوا و صبر داشته باشد، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند» (یوسف/ 90).

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه