دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 170

صفحه 170

من_اب_ع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 60-63

کلی__د واژه ه__ا

اسلام اخلاق گناه خدا داستان اخلاقی عفو جامعه

حسن مصاحبت در سیره امام علی (ع)

شهید مطهری می گوید: حدیث عجیبی است که در داستان راستان نیز نقل کرده ام و در کتب زیادی نقل شده است و آن این است که روزی امام علی (ع) در زمان خلافتشان از شهر کوفه خارج شدند. ایشان دابشان این نبود که وقتی به جایی می روند به عنوان اینکه خلیفه و امیرالمؤمنین هستند با اسکورت بروند، ساده می رفتند و ساده هم می آمدند. نه افرادی پشت سرشان حرکت می کردند که از جاه و جلال شناخته شوند و نه لباس خاصی داشتند (لباسشان هم در حد ساده ترین لباسها بود) و نه مرکبشان یک وضع خاصی داشت، به شکل یک آدم عادی می رفتند.

در برگشتن با یک نفر کتابی برخورد کردند. (اینجا ببینید یک دقایقی هست که فقط زیر ذره بین می شود پیدا کرد) و با یکدیگر مصاحب و همراه شدند. قهرا دو مصاحب راه یکدیگر را می پرسند. حضرت فرمودند من می روم کوفه، تو کجا می روی؟ جای دیگری را گفت که یک مقدار از راه را با یکدیگر مشترک بودند و نزدیک کوفه او راهش جدا می شد. گفتند خوب، پس با همدیگر باشیم. آن شخص می دانست که رفیقش مسلمان است. حضرت هم که می دانستند او اهل کتاب است. با همدیگر صحبت کنان آمدند تا به سر دو راهی شاهراه کوفه و راه فرعی رسیدند. او قهرا راه فرعی را گرفت. حضرت هم شاهراه را رها کردند و دنبال او آمدند. آن شخص گفت: شما که گفتی من به کوفه می روم. فرمود بله به کوفه می روم. پرسید: پس چرا از این طرف می آیی؟ فرمود برای اینکه ما با یکدیگر چند ساعت مصاحبت کردیم و مصاحبت حق ایجاد می کند و تو به گردن من حق پیدا کردی (اینکه می گویند حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر، شما در همه حقوقهایی که امروز در دنیا هست نمی توانید حقوقی به این ریزی که انسان فقط زیر ذره بین می تواند ببیند پیدا کنید). به دلیل اینکه تو بر من ذی حق هستی من می خواهم تو را چند قدم بدرقه کنم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه