دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 1780

صفحه 1780

من_اب_ع

سید علی خامنه ای- گفتاری در باب صبر- صفحه 28-36

کلی__د واژه ه__ا

صبر غریزه قدرت خودپسندی گناه تاریخ روایات

نمونه هایی از بانوان صبور

رعایت صبر در برابر حوادث ناگوار زندگی -مانند بلایای طبیعی، از دست دادن مال و منال و از دست دادن عزیزان- یکی از شاخه های صبر و استقامت می باشد که از اهمیت بسزایی برخوردار است. اینگونه رخدادها، بخشی از سرگذشت اجتناب ناپذیر بشراند که حتی برخوردارترین مردمان نیز از آنها، مصون نمی مانند. در این پیشامدها که البته بطور قهری و بدون میل و اراده ی انسان در زندگی او رخ می دهد، دو گونه عکس العمل از مردم بروز می کند: بعضی در برابر مصیبت، مقاومت خود را از دست داده و دچار شکستگی روحی می گردند و گروهی دیگر بار مصیبت را تحمل کرده و با توجه به جریان طبیعی این جهان، خود را از هنگامه ی مصیبت، سالم و سربلند خارج می سازند. مطالعه سیره و منش افراد صبور، می تواند در رعایت صبر و شکیبایی به دیگران مفید باشد. در این بحث چند نمونه ای از صبر و بردباری عده ای از بانوان ذکر می گردد.

داستان زن ابوطلحه انصاری

ابوطلحه انصاری یکی از یاران رسول خداست، زنی باایمان داشت به نام ام سلیم، این زن و شوهر، پسری داشتند که مورد علاقه هر دو بود، ابوطلحه پسر را سخت دوست می داشت، پسر بیمار شد، بیماریش شدت یافت، به مرحله ای رسید که ام سلیم دانست که کار پسر تمام است. ام سلیم برای این که شوهرش در مرگ فرزندش بیتابی نکند او را به بهانه ای به خدمت رسول اکرم (ص) فرستاد و پس از چند لحظه طفل جان به جان آفرین تسلیم کرد. ام سلیم جنازه بچه را در پارچه ای پیچید و در یک اطاق مخفی کرد، به همه اهل خانه سپرد که حق ندارید ابوطلحه را از مرگ فرزند آگاه سازید. سپس رفت و غذایی آماده کرد و خود را نیز آراست و خوشبو نمود. ساعتی بعد که ابوطلحه آمد و وضع خانه را دگرگون یافت، پرسید: بچه چه شد؟ ام سلیم گفت: بچه آرام گرفت. ابوطلحه گرسنه بود، غذا خواست، ام سلیم غذایی که قبلا آماده کرده بود حاضر کرد و دو نفری غذا خوردند... ابوطلحه آرام گرفت، ام سلیم گفت: مطلبی می خواهم از تو بپرسم، گفت: بپرس گفت: آیا اگر به تو اطلاع دهم که امانتی نزد ما بود و ما آن را به صاحبش رد کرده ایم ناراحت می شوی؟ ابوطلحه گفت: نه هرگز، ناراحتی ندارد، امانت مردم را باید پس داد. ام سلیم گفت: سبحان الله، باید به تو بگویم که خداوند فرزند ما را که امانت او بود از ما گرفت و برد. ابوطلحه از بیان این زن تکان سختی خورد و گفت: به خدا قسم من از تو که مادر هستی سزاوارترم که در سوگ فرزندمان صابر باشم. از جا بلند شد و... دو رکعت نماز به جا آورد، به حضور رسول اکرم (ص) رفت و ماجرا را از اول تا آخر برای آن حضرت شرح داد. رسول اکرم فرمودند:... خدا را سپاس می گزارم که در امت من مانند صابره (زن صابر و شکیبا) بنی اسرائیل قرار داد. یکی از اصحاب پرسید: ای رسول خدا! صبر صابره بنی اسرائیل چگونه بود؟ حضرت فرمود: در بنی اسرائیل زن و شوهری بودند، این زن و شوهر دو پسر عزیزی داشتند روزی شوهر به زنش گفت: غذایی درست کن تا چند نفر از مردم را دعوت کنم. زن مطابق دستور شوهر غذایی تهیه کرد و مهمانها آمدند. این زن و شوهر مشغول پذیرایی مهمانان بودند و دو پسرشان با هم بازی می کردند که ناگهان در چاه منزل افتادند و مردند. مادر وقتی متوجه شد که بچه ها در چاه افتاده و مرده اند جنازه آنها را در پارچه ای پیچید و در اطاقی گذاشت، هیچ گونه سر و صدایی نکرد که مبادا وضع مهمانی شوهرش مختل گردد و به هم بخورد. وقتی شوهرش از پذیرایی مهمانها فارغ شد آمد نزد او و گفت: بچه ها کجایند. زن گفت: در خانه هستند و زن نیز خود را آراسته و خوشبو نمود... شوهر باز پرسید: فرزندانم کجا هستند؟ زن نیز گفت: در خانه هستند. آنگاه مرد فرزندانش را صدا زد آنها از اطاق دیگر خارج شدند و شتابان به طرف پدرشان آمدند زن از این قضیه تعجب کرد و گفت: سبحان الله به خدا قسم که هر دو مرده بودند، ولی خداوند به خاطر صبر من اینها را زنده کرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه