دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 2360

صفحه 2360

زدم تیشه یک روز بر تل خاک *** به گوش آمدم ناله دردناک

که زنهار گر مردی آهسته تر *** که چشمست و روی و بناگوش و سر

بر این خاک چندین صبا بگذرد *** که هر ذره از او به جائی برد

بعد از آنکه روزگاری بر آن خاک کهنه بگذرد باز او را زنده می کنند تا بلاهای شدید را به او نشان بدهند. ذرات خاک متفرق را جمع ساخته، او را به صورت اول باز می گردانند و او را از قبر بیرون آورده و به صحراهای هولناک محشر در می آورند. ناگاه خود را در معرض محاسبه و مؤاخذه می بیند و نامه عمل او را به دست راست یا چپ او می دهند. اگر در آن وقت نافرمانی هایش بر حسناتش غالب گردد خواهد گفت: «یا لیتنی کنت ترابا؛ ای کاش من خاک بودم و به این روز سیاه نمی افتادم.» افراد کمی پیدا می شوند که هیچ گناهی نکرده باشند و هر گناهکاری سزاوار عذاب است. پس اگر او را عذاب نکنند، از روی عفو و بخشش است و انسان نمی داند که مورد عفو قرار خواهد گرفت یا نه. پس با وجود این همه ذلت و حقارت باید همیشه محزون و ترسان باشد، نه اینکه عجب و بزرگی کند.

من_اب_ع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 3- صفحه 18-19

محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه جلد7- صفحه 3448

ملا احمد نراقی- معراج السعاده- صفحه 268-272

کلی__د واژه ه__ا

خودپسندی تقوی تزکیه نفس ذلت انسان

درجات و مراتب عجب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه