دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 238

صفحه 238

مفهوم واقعیت در فلسفه غرب

در فلسفه غرب چون اصلا نمی خواهند غیر از محسوس به حقیقتی و به واقعیتی قائل باشند می گویند واقعیت همانی است که مادی و محسوس است، غیر آن، واقعیت نیست. پس قهرا نمی توانند بگویند که انسان دو گونه خیر دارد. آنها که می گفتند دو گونه خیر به دو گونه واقعیت معتقد بودند، برای انسان دو مرتبه از واقعیت قائل بودند و در عالم هستی هم دو مرتبه از واقعیت قائل بودند. انسان با واقعیت محسوسش جستجوگر خیرهای محسوس است و با واقعیت معقولش جستجوگر خیرهای معقول، و در این جهت که به هر حال جستجوگر خیر است در هر دو ناحیه یکی است. اگر جستجوگر علم است جستجوگر یک واقعیت است که آن خیر معقول است. اگر جستجوگر پول است آن هم باز واقعیتی است، جستجوگر یک واقعیت است که واقعیت محسوس باشد.

اینها چون اساس کارشان را بر این گذاشتند که واقعیت یعنی محسوس و مادی، آمدند گفتند که انسان یا جستجوگر خیر است که خیر یعنی همان سود و منفعت مادی و یا جستجوگر چیزی است که هیچ چیز نیست، فقط ارزش است، همان کلمه سود و ارزش که در فلسفه اروپا آمده و چه انحراف بزرگی هست در فلسفه انسانی.

من_اب_ع

مرتضی مطهری- فطرت- صفحه 148-147

کلی__د واژه ه__ا

اخلاق انسان فلسفه غرب واقعیت

ارزش های انسانی از نظر فلاسفه غرب

فلاسفه غربی اساس کارشان را بر این گذاشتند که "واقعیت" یعنی محسوس و مادی، و می گویند انسان یا جستجوگر خیر است که خیر یعنی همان سود و منفعت مادی و یا جستجوگر چیزی است که هیچ چیز نیست، فقط ارزش است، همان کلمه "سود و ارزش" که در فلسفه اروپا آمده و چه انحراف بزرگی هست در فلسفه انسانی. از همین جاست که می گویند بشر یا دنبال سود یعنی چیزی که خیرش در آن است می رود، قهرا عقل هم می گوید برو دنبالش، منطقی هم هست، و یا دنبال چیزهایی می رود که خیرش در آنها نیست، عقل هم می گوید نرو ولی می رود، یک کار غیرعقلی و غیرمنطقی انجام می دهد، دنبال یک سلسله کارهای غیرعقلانی و غیرمنطقی می رود که منطق و عقل هیچ حکم نمی کند که برو دنبالش، ولی می رود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه