دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 452

صفحه 452

هارون الرشید صدای خنده اش بلند شد و از روی تعجب گفت: «صدق رسول الله صلی الله علیه وءاله؛ یشیب ابن ءادم و تشب معه خصلتان: الحرص و طول الامل!؛ راست فرمود رسول خدا که هر چه فرزند آدم رو به پیری و فرسودگی رود دو صفت حرص و آرزوی دراز در او جوان می گردد!» این پیرمرد رمق ندارد و من گمان نمی بردم که تا در دربار زنده بماند، حال می گوید: آیا این عطا اختصاص به این سال دارد یا هر ساله خواهد بود. حرص ازدیاد اموال و آرزوی طویل او را بدین سرحد آورده که باز هم برای خود عمری پیش بینی می کند و در صدد اخذ عطای دیگری است. باری، این نتیجه عدم تربیت نفس انسانی به ادب الهی است که حرص و آرزو در وجود دامنش گسترده می گردد و با طیف وسیعی رو به تزاید می رود که حدی ندارد.

من_اب_ع

علامه سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 1- صفحه 30-27

کلی__د واژه ه__ا

انسان داستان اخلاقی هارون الرشید پیری پیامبر اکرم حرص طمع

دو حکایت از حضرت سلیمان و حضرت ابراهیم و ملک الموت

گویند بامداد روزی مردی وحشت زده خدمت حضرت سلیمان (ع) علی نبینا وآله و علیه الصلاه و السلام رسید. حضرت سلیمان دید از شدت ترس رویش زرد و لبانش کبود گشته، سؤال کرد: ای مرد مؤمن! چرا چنین شدی؟ سبب ترس تو چیست؟ مرد گفت: عزرائیل بر من از روی کینه و غضب نظری کرده و مرا چنانکه می بینی دچار دهشت ساخته است. حضرت سلیمان فرمود: حالا بگو حاجتت چیست؟ عرض کرد: یا نبی الله! باد در فرمان شماست؛ به او امر فرمائید مرا از اینجا به هندوستان ببرد، شاید در آنجا از چنگ عزرائیل رهائی یابم! حضرت سلیمان به باد امر فرمود تا او را شتابان بسمت کشور هندوستان ببرد. روز دیگر که حضرت سلیمان در مجلس ملاقات نشست و عزرائیل برای دیدار آمده بود گفت: ای عزرائیل برای چه سببی در بنده مؤمن از روی کینه و غضب نظر کردی تا آن مرد مسکین، وحشت زده دست از خانه و لانه خود کشیده و به دیار غربت فراری شد؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه