دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 648

صفحه 648

از این معانی نفسانیه گذشته، بعضی از حیوانات احساسشان به مراتب بیشتر از انسان است. سگ زلزله را قبل از وقوعش می فهمد و حس شامه در گربه و مورچه بسیار قوی است. گویند: جسم اگر امواج و ارتعاشش در ثانیه کمتر از شانزده بار باشد برای گوش انسان محسوس نمی شود و اگر از بیست هزار بار در ثانیه نیز بیشتر باشد، باز گوش نمی شنود؛ ولی گوش بعضی از حیوانات تا هفتاد و هشتاد هزار یا بیشتر از آنرا ادراک می کند. اینها همه شواهدیست زنده برای معاد و حشر حیوانات، که همچون انسان امت هائی هستند که در حیطه وجودی خود هزاران اثر و خاصیت دارند که برای انسان جز مقدار بسیار کمی از آن، مجهول است .

من_اب_ع

علامه سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 9- صفحه 59-53

کلی__د واژه ه__ا

معاد اخلاق انسان شعور ارادت حیوانات داستان اخلاقی تربیت

ویژگیهای یک مبلغ دین

شهید مطهری در کتاب خویش میگوید: حضرت نوح (ع) که از اکثریت مردم خودش مایوس می شود، با خدای خود راز و نیاز می کند: خدایا من چنین کردم چنین گفتم. قرآن راز و نیازهای نوح با خدا درباره قومش را بازگو می کند. این برای آن است که نکاتی که در گفته نوح بوده است نکات آموزنده ای است و از این جهت قرآن تکرار می کند که برای ما هم درس باشد. انسان با خدای خودش همه جور حرف می زند و همه چیز را باید در میان بگذارد، ولی اینکه قرآن برای همه مردم نقل می کند برای آن نکاتش است. اولا نوح به عنوان یک مبلغ دین نشان می دهد که چگونه آدمی بوده و در واقع یک مبلغ دین چگونه باید باشد. می گوید خدایا من شب و روز مردم را خواندم و از پا نایستادم. این شب و روز، پی در پی، آن پیگیری یک نفر داعی الی الله و دعوت کننده به دین را نشان می دهد. این تاییدی است که قرآن دارد می کند، یعنی ببینید! نوح اینچنین بوده است. لجاج آن مردم در حدی بوده است که انگشتها را در گوششان می کردند که نشنوند، رداهایشان را به سرشان می کشیدند که چشمشان هم به قیافه نوح نیفتد، با همه اینها می گوید: خدایا! من انواع رنگها و شکلها را در تبلیغ به کار بردم. گاهی علنی، بلند، به صورت سخنرانی، بالای مثلا تپه ها می رفتم داد می کشیدم و برای عموم مردم اعلام می کردم، «دعوتهم جهارا؛ آشکارا دعوت کردم» (نوح/ 8). این یک نوع تبلیغ است که اثر مخصوص به خود دارد ولی یک وقت هم هست که باید افرادی را به طور خصوصی و دردهای آنها را به طور خصوصی دریافت کرد و این دعوت خصوصی گاهی اثری می بخشد که دعوتهای عمومی نمی بخشد. «ثم انی اعلنت لهم و اسررت لهم اسرارا؛ به هر دو گونه رفتار کردم، علنی و جهار، و سری و خصوصی» (نوح/ 9). می رفتم افراد را می دیدم، در کنارشان می نشستم، با آنها حرف می زدم، به طور خصوصی درد دل می کردم. این کار را هم کردم، چون گاهی این کار اثری دارد که آن دعوتها علنی و عمومی ندارد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه