دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 667

صفحه 667

حضرت فرمود: آنچه خداوند اراده کند همان خواهد شد و سپس فرمود: چون من به بالاترین پله نردبان بالا رفتم، چنین دیدم که من در زیر یک قبه سبز رنگی قرار دارم که خارج آن قبه از داخل آن دیده می شد و دیدم که جدم رسول الله (ص) در میان قبه نشسته است و دو جوان نیکو صورت که نور از صورتشان می درخشید، در طرف راست و در طرف چپ رسول الله بودند و چنین دیدم که یک زن نیکو خلقت و یک مرد نیکو خلقت در برابر او نشسته بودند و دیدم که مردی در مقابل او ایستاده بود و این قصیده را میخواند:

لام عمرو باللوی مربع.

چون حضرت رسول الله (ص) مرا دیدند، به من گفتند: مرحبا، خوش آمدی! ای فرزند من! ای علی بن موسی الرضا! بر پدرت علی سلام کن! من بر او سلام کردم و پس از آن گفتند: بر مادرت فاطمه زهراء سلام کن! من بر او سلام کردم و سپس گفتند: بر دو پدرت حسن و حسین سلام کن! من بر آن دو سلام کردم و سپس گفتند: بر شاعر ما و مداح ما در دنیا: سید اسماعیل حمیری سلام کن! من سلام کردم و نشستم. در این حال حضرت رسول الله (ص) رو به سید اسماعیل کرده و گفتند: حال برگرد به انشاد قصیده ای که ما در آن بودیم! سید اسماعیل شروع کرد به خواندن:

لام عمرو باللوی مربع *** طامسه أعلامه بلقع (برای ام عمرو در منتهی الیه زمین شن زار یک خانه خرم و بهاری است که اینک تمام نشانه های آن منزل دستخوش زوال و نابودی گردیده است)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه